درمنه
پادشاهی برای اینکه هوش و دانایی دخترش را بسنجد، از او پرسید: «دخترجان، سوختنی چی خوب است؟» دختر گفت: «درمنه» گفت: «خوردنی چی خوب است؟»
Thursday, June 29, 2017
زن تاجر
تاجری بود که هر وقت به خانه می‌آمد و زنش به او سلام می‌کرد، می‌گفت: «علیک سلام بی‌بی خانم، یک کم از زن‌های دیگه یاد بگیر!»
Thursday, June 29, 2017
فاطمه‌ی نُه من‌ریس
زنی، دختری به نام فاطمه داشت. فاطمه در خانه، پشم می‌ریسید. مادرش همیشه به او می‌گفت: «فاطمه‌ی نُه من‌ریس، یک سیر خور! مادر بیا، نون بخور.»
Thursday, June 29, 2017
نود و نه سکه‌ی طلا
دو تا همسایه بودند؛ یکی پولدار، یکی بی‌پول. همسایه‌ی بی‌پول همیشه با خدای خود راز و نیاز می‌کرد. روزی دو دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: «خداوندا!...
Thursday, June 29, 2017
دژهوش ربا
پادشاهی بود که سه پسر به نام‌های «ملک بهرام»، «ملک خورشید» و «ملک جمشید» داشت. یک روز هر سه با هم هوس کردند دور دنیا را بگردند. فکرشان را با...
Thursday, June 29, 2017
پیرزن و بازرگان
روزی بازرگانی از کنار شهری می‌گذشت. پشت دروازه‌ی شهر ایستاد و به نوکرش گفت: «برو چهل تا تخم‌مرغ آب‌پز بخر، بیار بخوریم.»
Thursday, June 29, 2017
درویش و دهقان
درویشی و دهقانی همسفر شدند. درویش گفت: «راه درازه، بیا تو راه، پله بزنیم و راه رو نزدیک‌تر کنیم.» دهقان گفت: «درویش! مسخره می‌کنی؟ مگه می‌شه...
Thursday, June 29, 2017
روباه و لک‌لک
در زمان‌های خیلی دور، روباه و لک‌لک با هم دوست بودند. روزی روباه، لک‌لک را به مهمانی دعوت کرد. لک‌لک به خانه‌ی او رفت. روباه، غذا را در بشقاب...
Thursday, June 29, 2017
چهل صندوق
پادشاهی بود که دختر خیلی زیبایی داشت که در دنیا، مثل و مانندش پیدا نمی‌شد. تمام شاهزادگان از کشورهای مختلف به خواستگاری او می‌آمدند، اما پادشاه...
Thursday, June 29, 2017
ماهی
روزی مردی به زنش گفت: «تو هیچ وقت نمی‌تونی من رو فریب بدی.» زن قاه‌قاه خندید و گفت: «فکر کردی! اگر اراده کنم، می‌تونم بلایی سرت بیام که تا آخر...
Thursday, June 29, 2017
اسی پیسو
مرد خسیسی بود که صورتش لک و پیس داشت، برای همین به او «اسی پیسو» می‌گفتند. او دور از مردم زندگی می‌کرد. یک شب سرد، پیرمرد رهگذری، در خانه‌ی اسی...
Thursday, June 29, 2017
شهریار ایزدان
در اساطیر مصر باستان نام ایزد بزرگ می‌باشد که بیشتر با عنوان شهریار ایزدان از وی یاد شده و یونانیان نیز او را با زئوس (Zeus) یکی می‌پنداشتند....
Thursday, June 29, 2017
تطهیر جنایت
در افسانه‌های یونانی آمفی‌تریون (Amphitryon)، پسر آلکائوس (Alcaeus) و آستیدامیا (Astydamia) بود که شوهر آلکمنا (Alcmena) نیز محسوب می‌شد. وی...
Thursday, June 29, 2017
جادوی چنگ
روایت است که وقتی آمفیون چنگ خود را می‌نواخت، آجرها به خودی خود حرکت کرده و به صورت دیوار چیده می‌شدند. همچنین در روایتی آمده که پس از تولد آمفیون،...
Thursday, June 29, 2017
قهرمان پیشگویی یونان
آدراستوس چون به پولی‌نیسس قول داده بود که او را بر تخت سلطنت تبس بنشاند، از شوهر خواهرش تقاضا کرد تا او را نیز در اردوکشی به تبس شرکت دهد. آمفیارائوس...
Thursday, June 29, 2017
زنان جنگل
آمازون‌ها (Amazons) در اساطیر یونان نام قبیله‌ی زن‌هایی بود از اعقاب آرس (Ares) و هارمونیا (Harmonia) که در جنگلی با همین نام زندگی می‌کردند....
Thursday, June 29, 2017
تبارنامه ایزدان ژاپن
آماتراسو (Amaterasu) نام الهه‌ی خورشید در اساطیر ژاپن می‌باشد. از قدیم‌ترین ‌ادوار تاریخ ژاپن چنین برمی‌آید که خدایان در آغاز به صورت نر و ماده...
Thursday, June 29, 2017
دستور به خورشید
همسر آمفی‌تریون (Amphitryon) و مادر هراکلس (Heracles) در اساطیر یونان باستان که دودمان وی به پرسئوس (Perseus) منسوب می‌شود. آلکمنه (Alcmene)...
Thursday, June 29, 2017
تبارنامه ایزدان آفریقا
آمّا (Amma)، خدای آسمان و آفریننده‌ی جهان در اساطیر آفریقا می‌باشد که پرستش وی بین مردم قبیله‌ی دوگون (Dogon) در آفریقای غربی رواج دارد. این...
Thursday, June 29, 2017
جامه‌ی هارمونیا
در اساطیر یونان باستان نام آلکمائون (Alcmaeon) برای دو تن ذکر شده که عبارتند از: 1- پسر ارشد پیشگویی به نام آمفیارائوس (Amphiaraus) و برادر...
Thursday, June 29, 2017