مأمن انس و آرامش
مهمانی خانه پدربزرگ با همه مهمانی‎ها فرق داشت. تمام مشکلات هفته را به امید پنجشنبه پشت سر می‌گذاشتیم تا دور هم پای خاطرات آن‌ها بنشینیم. این...
Thursday, July 12, 2018
قرار هر ساله
وقتی اولین پرچم عزای امام حسین علیه السلام در اول محرم به اهتزاز در می‌آمد، حال و هوای شهر عوض می‌شد. شعر محتشم، دل شهر را آشوب می‌کرد و اندوه،...
Thursday, July 12, 2018
عطر آش نذری
وقتی کل خانواده و فامیل و حتی زائران و مجاوران آن امامزاده، دوشنبه‌ها و مراسم آش نذری مادربزرگ را فراموش نمی‌کنند، هر هفته این خاطره برای همه...
Thursday, July 12, 2018
ستارگانی در آسمان تاریک شهر
مدت‌ها بود که همسرم حال خوبی نداشت. تمام دلگرمی هم بودیم، به او می‌گفتم چیز خاصی نیست، اما هر روز بد و بدتر می‌شد. وقتی برای گرفتن جواب آزمایش...
Thursday, July 12, 2018
زیارت با پای دل
پدرم کارگر بود و وضع مالی خوبی نداشتیم. من کلاس چهارم ابتدایی بودم و هشت خواهر و برادر دیگر هم داشتم. یک روز در مدرسه، معلم‌مان در مورد مسابقه...
Thursday, July 12, 2018
خدمتگذار آستان نور
به اداره رفتم تا درخواستم را به رئیس بخش ارائه دهد. ارتقای شغلی و پاداش می‌خواستم و فقط می‌خواستم خیابان محل کارم را تغییر دهم. وقتی آن مسئول...
Thursday, July 12, 2018
پیوندی آسمانی در قطعه‌ای از بهشت
با معرفی یکی از دوستانم و با تعریف‌هایی که او برایم کرده با خانواده‌ام برای آمدن خواستگار ای به منزلمان صحبت کردم. با خانواده چند باری آمدند...
Thursday, July 12, 2018
پناهگاه دل‌شکستگان
پدرم در روزهای آخر عمرش وصیت نامه‌ای نوشت. او از بازاری‌های بزرگ شهر بود و با همان حال خواست که قبل از مراسم خاکسپاری‌اش، این وصیت‌نامه باز شود....
Thursday, July 12, 2018
برکت همجواری امامزاده
با ۱۲ سال سابقه کار، از کارخانه‌ای که هر روز تولیداتش کم و کارگرانش کمتر می‌شد، اخراج شدم. خدا را شکر که هیچ وقت، حرص مال دنیا را نداشتم، اما...
Thursday, July 12, 2018
استجابت آرزوی دیرینه
هیچ چیز به اندازه شنیدن خبر کربلا رفتن اقوام و آشنایانم، حال مرا خوب نمی‌کرد. دیوانه و مجنون اباعبدالله بودم و با تمام عشق و ارادت هم به آن حضرت،...
Thursday, July 12, 2018
شرح میدان رفتن شَه، سر کنم
یکی از شعرای بنام ایران زمین میرزا نورالله بن میرزا عبدالله جیحون مشهور به عمان سامانی است. وی در ابتدای راه متمایل به صوفیه از این فرقه جدا...
Sunday, July 1, 2018
عاشقانه‌ی ویس و رامین
در تاریخ ادبیات جهان، داستان‌سرایانِ بزرگی منظومه‌های جاودانه‌ای آفریده‌اند؛ منظومه‌هایی که قرن‌ها سینه‌به‌سینه و دهان‌به‌دهان از نسلی به نسل...
Sunday, July 1, 2018
شاطر عباس صبوحی
ایران زمین جایگاه شاعران و بزرگان پرآوازه ای است که نام و آثارشان بر بلندای ادبیات جهان درخشیده و درخشان است. گاه به نام شاعرانی شنیده می شود...
Wednesday, June 27, 2018
صدای نای من از حلق مردمان خیزد
خشتمال نیشابوری شهرت مردی که بر این عنوان فخر فروشی می کرد. حیدر یغما شاعری که شعر گوییش را از سنین بالا آغاز کرد اما چنان پرآوازه شد که شاعرانی...
Tuesday, June 26, 2018
تاریخ و داستان: ذهنیت در داستان‌های عامیانه‌ی مدرن
بسیاری از مورخان اجتماعی اروپای مدرن، به سبب دوری‌شان از فرهنگ، یا نداشتن منابعی که باید الهام‌بخش آثارشان باشد، بی‌اختیار از داستان‌هایی که...
Tuesday, June 19, 2018
نقاش زبردست
پروفسور فلسفه با بسته‌ی سنگینی وارد کلاس شد و بسته را روبروی دانشجویان روی میز گذاشت.
Tuesday, June 12, 2018
دانشجوی نمونه
آن روز در محوطه‌ی دانشکده ایستاده بودم و به اطرافم نگاه می‌کردم که دستی به آرامی شانه‌ام را لمس کرد، برگشتم و خانم مسن کوچکی را دیدم که با خوشرویی...
Monday, June 11, 2018
برای یاد گرفتن، فراموش کن!
یکی از دوستانم به نام پل یک اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره‌اش بیرون آمد متوجه پسر بچه بازیگوشی...
Monday, June 11, 2018
مانند مداد باش!
پسر از پدربزرگش پرسید: پدربزرگ درباره چه می‌نویسی؟ پدربزرگ پاسخ داد: درباره تو پسرم. اما مهمتر از آنچه می‌نویسم مدادی است که با آن می‌نویسم....
Sunday, June 10, 2018
سلف سرویسی به نام زندگی
«امت فاکس» نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگامی که برای نخستین بار به آمریکا رفته بود به یک رستوران سلف سرویس رفت. او که تا آن زمان هرگز به چنین رستورانی...
Sunday, June 10, 2018