مردی غروب کرد
مردی غروب کرد وقتی افق شکست خورشید دیگری جای پدر نشست او یک امام بود هرچند بی قیام او یک رسول بود جبریل شاهد است
Sunday, July 10, 2016
مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد
مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد میان راه ، تن تو بی اختیار بیفتد تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد
Sunday, July 10, 2016
گوشه‌ای از حرای حجره خویش
گوشه‌ای از حرای حجره‌ی خویش نیمه شب‌ها، خدا خدا می‌کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می‌کرد
Sunday, July 10, 2016
مادر بیا
مادر بیا که گیرد مرغ دلم بهانه گیرد بهانه تو با ذکر عاشقانه مادر بیا نظر کن کز باب خانه من از فتنه زمانه آتش کشد زبانه
Sunday, July 10, 2016
غصه و غم
بسته بر شادىّ و عشرت غصه و غم راه را عقده از غم بر رخ دل بسته راه آه را بر دلم داغى گران باشد كه جانم سوخته مانم آيا با كه گويم اين غم جانكاه...
Sunday, July 10, 2016
فریاد یا زهرا
چنان پیچیده در نای زمان فریاد یا زهرا که داده خرمن هستی ما برباد یا زهرا سرت بادا سلامت ای گل گلزار پیغمبر که بلبل از غم گل از نفس افتاد یا زهرا
Sunday, July 10, 2016
عزاى صادق آل پيمبرست
زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست گويا عزاى صادق آل پيمبرست يا رب چه روى داده، كزين سوگ جانگداز خلقى پريش خاطر و دل‌ها پر آذرست
Sunday, July 10, 2016
صبح محشر
عالم ز آه تیره‌تر از صبح محشر است خون جگر به دیده آل پیمبر است شهر مدینه گشته عزاخانه وجود رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
Sunday, July 10, 2016
شرح غم
صبا بگو به فاطمه شرح غم زمانه‌ام که خون ز جور دشمنان شد دل غمگنانه‌ام چنان که درب خانه‌ات سوخت در آتش ستم آتش کینه شعله ور گشته به درب خانه‌ام
Sunday, July 10, 2016
شانه‌اش خم بود
همان امام غریبی که شانه‌اش خم بود به روی شناه پیرش غم دو عالم بود میان صحن حسینیه دو چشمانش همیشه خاطره ظهر یک محرم بود
Sunday, July 10, 2016
سال‌ها آب شدم
سال‌ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم آخر ای زهر جفا شعله زدی بر جگرم کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا کاش می‌کرد دمی شرم ز جد و پدرم
Sunday, July 10, 2016
داغ صادق
داغ صادق شرر سینه‌ام افروخته کرد جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود
Sunday, July 10, 2016
داغ حضرت صادق
لبالب شد ز خون دل اياغ حضرت صادق دلم چون لاله مى‌سوزد ز داغ حضرت صادق چو در خاك مدينه زائرش منزل كند از جان به هرجا اشك مى‌گيرد سراغ حضرت صادق
Sunday, July 10, 2016
تیر غم
ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت چو جد خویش علی سال‌ها به خانه نشاند ز دیده‌ام همه شب اشک دانه دانه گرفت
Sunday, July 10, 2016
به غمزه‌ای نظرت صد مه و ستاره کشید
به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید نظاره تو ابوحمزه و زراره کشید غریب هستی و چون مادرت نشد آقا سر مزار شما گنبد و مناره کشید
Sunday, July 10, 2016
بنال ای دل
بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند که در دانشگه هستی بزرگ استاد را...
Sunday, July 10, 2016
باز گرفته دلم برای مدینه
باز گرفته دلم برای مدینه باز نشسته دلم به پای مدینه شکر خدا عاشق دیار حبیبم شکر خدا که شدم گدای مدینه
Sunday, July 10, 2016
اميد كار
تا آن زمان كه در تو نباشد اميد كار بهبود كار خويش ز گردون طمع مدار دستى بزن به دامن همت ز جاى خيز تا كى به گوشه‌اى بنشينى اميدوار
Sunday, July 10, 2016
از سوز زهر آب شد از پای تا سرم
از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پایم به سوی قبله، لبم غرق خون شده دیگر رمق نمانده به اعضای پیکرم
Sunday, July 10, 2016
مثنوی و سروش آسمانی
مولانا غیر از نغمه‌های حسی و موسیقی ظاهری که نشاط‌آور است، به آواز دیگری اشاره می‌کند که زندگی معنوی و روحانی می‌بخشد. این آواز و سروش آسمانی...
Saturday, July 9, 2016