شبیه ستاره
هر روز صبح، گرمِ طلوعی دوباره‌اند / در جای جای شهر شبیه ستاره‌اند / این بقعه‌ها پر از غزل و استعاره‌اند / آنان که خسته‌اند و به دنبال چاره‌اند...
Thursday, July 12, 2018
هوای امامزاده
دفتر زندگی ورق می‌خورد / زرد و سبز و سپید و سرخ و کبود / گاه شیرین و شاد و روشن، گاه / تلخ و تاریک و سخت و رنج آلود / دفتر زندگی ورق می‌خورد...
Thursday, July 12, 2018
امامزاده عشق
می‌روم رو به سمت جاده‌ی عشق / به طواف امامزاده‌ی عشق / راه کوتاه و داغ و طولانیست / حس و حالم عجیب طوفانیست / هرکه از این مسیر رد شده است / راه...
Thursday, July 12, 2018
اشعار انقلابی با نگاهی به فتنه 88 و حماسه 9 دی
در نشست «بایسته‌های ادبیات امروز انقلاب اسلامی با نگاهی به فتنه 88 و حماسه 9 دی» که در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد (9 دی 1389)؛ شاعران انقلابی...
Friday, December 22, 2017
فتنه خاموش شد اما نهم دی باقی است
حجت‌الاسلام و المسلمین جواد محمدزمانی به مناسبت استقبال از روز نهم دی، روز بصيرت و ميثاق امت با ولايت شعری سروده است. در ادامه این شعر که در...
Friday, December 22, 2017
یک آینه
ما سایه یک خیال بودیم یک‏ میوه، ولی، چه‏کال ‏بودیم نقاشی روی آب بودیم خمیازه وقت خواب بودیم
Tuesday, April 4, 2017
یک آسمان تجلی و تکرار
ای سرو سبز پوش سبکبار ای نخل زخم خوردۀ ایثار نام تو هم‌ردیف ستاره است
Tuesday, April 4, 2017
یار مهربان
بر دلم باری گران مانده‏ ست داغ یاری مهربان مانده ‏ست جای پای سبزِ پروازش از زمین تا آسمان مانده ‏ست
Tuesday, April 4, 2017
همسفر
مرا به دست قضا و قدر سپردی و رفتی به بادهای زهی در به در سپردی و رفتی
Tuesday, April 4, 2017
هیهات ... کو حلّاج مرد دار بر دوش؟
از موج، از طوفان رهِ ساحل گزیدیم افسوس، رسم مردم عاقل گزیدیم ما ناجوانمردانه از پیمان گسستیم
Tuesday, April 4, 2017
هستی‌‏ات بود برازنده سیر ملکوت
راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود اگر آن دیده بر ما نگران تو نبود کوه بیداد ز بنیاد نمی‏شد ویران
Tuesday, April 4, 2017
وقتی بی تو
این کوچه‌‏ها بی نور در ظلمت، وقتی جهان در دست عصیان بود بر شانه‌‏های عصمت مردم، زخم تبرهای فراوان بود
Tuesday, April 4, 2017
هدیه
یک چراغان داغ دل در سینه پنهان کرده‌‏ام شور صد صحرا جنون گرد نمکدان کرده‌‏ام کرده‌‏ام رنگین‏‌تر از گُل کارگاه سینه را
Tuesday, April 4, 2017
وعده باران
چشمهای تو مرا وعده باران دادند به تنِ مرده من روح و دل و جان دادند شوقِ برخاستن و زندگی تازه به این
Tuesday, April 4, 2017
وارث اندیشه‌‏ها
در آن زمان که آمد آن همیشه در خیال کسی مرا به خویش خواند و تا دَمِ طلوع دستهای خسته مرا کشاند
Tuesday, April 4, 2017
ورد زبانم
هر چند بر شانه از عشق بار گرانم بماند تا عمر باقی است نامت ورد زبان بماند بعد از تو می ترسم ای دوست از غصه یک شب بمیرم
Tuesday, April 4, 2017
و آن شب چشم‌های آسمان هم غرق باران بود
پرستوهای بی پرواز از این شهر کوچیدند و آنها هر سحر شاید تو را در خواب می‏دیدند قناریهای بی‏آواز و سردرگم تو را شاید
Tuesday, April 4, 2017
نکند ستاره...
نکند ستاره از تو قدمی جدا گذارم بروم به کهکشانی و تو را رها گذارم
Tuesday, April 4, 2017
نغمۀ عشاق
دل همه شب ز دیده‌ام می‌طلبد نشانه‌ات ای زده خلق عالمی حلقه به گرد خانه‌ات بانگ بلند شادیم از دل آسمان گذشت
Tuesday, April 4, 2017
مهتاب گونه‌ات
وقتی از دیوار بلند شب بالا می آید عشق بسان عطر بی قرار «شب بو ها» همه جا را فرا می گیرد
Tuesday, April 4, 2017