آمده او
آمده او قيام را به صلح خود رقم كند به صلح واقعى خود نخل ستم قلم كند كه از كرامت حسن سفره پس از نعم كند حاتم طایى ز جود او قامت خويش خم كند مدينه...
Thursday, June 16, 2016
ای نور قدیم کردگاری
ای نور قدیم کردگاری ای تازه تر از گل بهاری گل با همه حسن پیش رویت خاری بود از جمال، عاری زان دیدة مست نرگس آموخت خود شیوة مستی و خماری
Thursday, June 16, 2016
ای علوی ذات و خدایی صفات
ای علوی ذات و خدایی صفات صدرنشین همه کائنات سید سالار شباب بهشت دست قضا و قلم سرنوشت زادة طوبی و بهشت برین نور خدا در ظلمات زمین
Thursday, June 16, 2016
حقش نبود تير به تابوت او زدن
يک عمر در حوالي غربت مقيم بود آن سيدي که سفره‌ي دستش کريم بود خورشيد بود و ماه از او نور مي‌گرفت تا بود، آسمان و زمين را رحيم بود سر مي‌کشيد...
Wednesday, June 15, 2016
اى كه شأن تو را جهان نشناخت‏
اى كه شأن تو را جهان نشناخت‏ وصف حُسن تو را بيان نشناخت‏ آشنايانت شاهدند كه دوست‏ گر چنان ديدت، آنچنان نشناخت‏ دوستانت ز دورِ تو رفتند
Wednesday, June 15, 2016
اى دل خون شده! ايّام عزاى حسن ست
اى دل خون شده! ايّام عزاى حسن ست کز ثَرى تا به ثريّا همه بيت الحزن ست پيرهن چاک زنم در غم آن گوهر پاک گز غمش چاک ملک را به فلک پيرهن ست
Wednesday, June 15, 2016
یک عمر
یک عمر در حوالی غربت مقیم بود آن سیدی که سفره‌ی دستش کریم بود خورشید بود و ماه از او نور می‌گرفت تا بود، آسمان و زمین را رحیم بود سر می‌کشید...
Wednesday, June 15, 2016
همدم یار شدن
همدم یار شدن دیده تر می‌خواهد پیر میخانه شدن اشک سحر می‌خواهد عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست قدم اول این راه جگر می‌خواهد بال و پرهای به دور...
Wednesday, June 15, 2016
یک با نا سزا گفتن
یک طرف با ناسزا گفتن خطابم می‌کنند با ملامت یک طرف یاران عذابم می‌کنند یک طرف نادوستان زخم زبانم می‌زنند دشمنان با نیشخند خود کبابم می‌کنند یک...
Wednesday, June 15, 2016
مهرت به کائنات برابر نمی‌شود
مهرت به کائنات برابر نمی‌شود داغی ز ماتم تو فزون‌تر نمی‌شود از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود سنگ است هر دلی که مکدر نمی‌شود ظلمی که بر تو رفت ز...
Wednesday, June 15, 2016
غم شده مهماندارم
غم غم می‌خورم و غم شده مهماندارم غیر غم کس نبود تا که شود غمخوارم گرچه از زهر هلاهل جگرم می‌سوزد می‌دهد خاطره کوچه فقط آزارم
Wednesday, June 15, 2016
غصه بود بنیادم
پسر فاطمه‌ام غصه بود بنیادم سند غربت من این حرم آبادم خاک فرش حرم و گنبد من تکه سنگ صحن من پر شده از غربت مادرزادم عزت عالمیان بسته به یک موی...
Wednesday, June 15, 2016
غریبی همیشه ناب بماند
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند رد دو دست ابالفضل روی آب بماند حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم میان کوچه و گودال بی جواب بماند حسین نیز غریب...
Wednesday, June 15, 2016
عزاى حسن
اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست كز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست پیرهن چاك زنم در غم آن گوهر پاك گز غمش چاك ملك را به فلك پیرهن ست قسمت...
Wednesday, June 15, 2016
طومار جان
طومار جان جنّ و بشر پاره پاره گشت قرآن به چشم اهل نظر، پاره پاره گشت بى پرده چون به شرّ گروهى بشرنما صد پرده از حریم بشر پاره پاره گشت برزد شبى...
Wednesday, June 15, 2016
زهر کین
چون زهر کین شراره به جان حسن گرفت زهرا به خلد گوشه بیت الحزن گرفت زهری که بهر قتل سلیمان ملک دین آن اهرمن ز خسرو ملک ختن گرفت بر کام آن عزیز...
Wednesday, June 15, 2016
ز آن طشت
ز آن طشت پر ز اشك خون در مقابلش پیدا بود كه زهر چه كرده است با دلش مظلوم چون على و به مظلومیش گواه آن خانه نبى كه بود در مقابلش او حاصل نبوّت...
Tuesday, June 14, 2016
داغ جگر سوخته
لاله‌اى بود كه با داغ جگر سوخته بود آتشى در دل سودا زده افروخته بود شرم دارم كه بگویم تن مسموم تو را خصم با تیر به تابوت به هم دوخته بود
Tuesday, June 14, 2016
پسر فاطمه
پسر فاطمه آن کس که دلم زنده از اوست نه فقط ما که دل فاطمه هم زنده از اوست بوسه بر لعل لب آن که چنین گفت رواست جان به قربان کریمی که کرم زنده...
Tuesday, June 14, 2016
بیا ای زینب
بیا ای زینب ای روح روانم که زد زهر جفا آتش به جانم بیا ای خواهر غم پرور من تو باشی غم گسار و یاور من بi بالینم نشین یکدم ز یاری
Tuesday, June 14, 2016