مریم
سلام و خسته نباشید فرزندی دارم 1سال و 5ماه متاسفانه...
سلام و خسته نباشید فرزندی دارم 1سال و 5ماه متاسفانه توی جمع بسیار خجالتی بوده و بی تابی میکنه از افراد فامیل خصوصا خانواده شوهرم که پر سر و صدا و شلوغ هستند میترسه معمولا توی مراسم ها انقدر گریه و بیتابی میکنه که نرفتنم بهتر از رفتنمه واقعا نمی دونم چی کار کنم آیا پسر من مشکلی داره و من چطور باید بر خورد کنم.ممنونم از راهنمایی تون.
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام. خواهر گرامی شما دو مسئله ی جداگانه را مطرح کردید ، مسئله ی وابستگی یا اضطراب جدایی و احتمالا ترس از تاریکی دو مسدله ی شایعی هستند که می توانند در این سن مطرح باشند. اگر پسرتان بدون حضورشما جایی نمی رود و یا در محیط هایی که شما نیستید یا قرار است آنجا را ترک کنید داد و بیداد به راه می اندازد و بدون کمک شما نمی تواند کاری را به درستی انجام دهد ، بیش از حد به شما وابسته است و از نشانه های اضطراب جدایی می باشد . ولی اگر در این موقعیت ها و طی روز بدون حضور شما فعالانه کارهایش را انجام می دهد و این مشکل فقط شبها برای شما دردسرساز شده است ، پسرتان از تاریکی می ترسد که راهبردهای درمانی خاص خود را می طلبد. در مورد اضطراب جدایی که در کودکان بسیار شایع است بهترین کار ی که می توانید بکنید این است که تکنیک های درمانی خاصی را زیر نظر یک روانشناس بالینی به طور دقیق انجام دهید و اگرنه با مشکلات و دردسرهای فراوانی مواجه خواهید شد، مثلا مجبورید همه جا با او باشید ، انجام دادن بیشتر کارهایش را برعهده بگیرید و .... اما در مورد ترس از تاریکی راه حل های زیر را اجرا کنید. ترس از تاریکی در میان کودکان متفاوت و در حال تغییر است؛ یک شب از هیولا ، شب دیگر از دزد و یک شب هم از سایه هایی که در اتاق تشکیل می شود می ترسند. همین ترس ها موجب می شوند وقتی کودک خود را تنها می بیند بخواهد به شما پناه بیاورد. معمولا اطمینان دادن به کودک (هر چند جزئی ، مانند اینکه پیش او بمانید تا خوابش ببرد یا به او بگویید که هیچ چیز ترسناکی وجود ندارد و ما مواظب تو هستیم ) مانع از تشدید و مزمن شدن ترس می شود ، اما گاهی منجر می شود ترس طبیعی کودک شما در این سن ، باقی بماند و به یک ترس مزمن تبدیل شود. در این صورت ، پیشنهادهای زیر شما را در غلبه بر این مشکل یاری خواهند داد . و اگر بعد از 2 ماه تغییری مشاهده نکردید بهتر است توصیه های زیر نظر یک روانشناس کودک و به صورت حضوری انجام گیرد. در ابتدا باید بدانید که هیچ گاه بر روی احساساتی مثل ترس ، سرپوش نگذارید، بلکه به آنها اعتراف کنید؛ زیرا به نظر کودک آنها واقعی هستند. به او اطمینان دهید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد، اما احساسات او را به عنوان احمقانه یا بچگانه بودن مسخره نکنید. از کودک بپرسیدکه در تاریکی از چه چیزی می ترسد. در یک اتاق تاریک کنار او بنشینید و بخواهید علت ترس خود را شرح دهد. اگر کودک در مراحل اولیه ی ترسش قرار دارد یعنی این ترس برای زندگی طبیعی او مشکل خاصی هنوز ایجاد نکرده ، مجموعه ای از بازی ها می توانند کودک را به تاریکی عادت دهند . به برخی از این بازی ها توجه کنید: دنبال بازی : خودتان نقش راهنما را برعهده بگیرید و از کودک بخواهید شما را دنبال کند . بهتر است با دستتان او را راهنمایی کنید. در ابتدا بازی را در روشنایی انجام دهید و فقط گاهی وارد تاریکی شوید و به تدریج مدت زمان بیشتری را در تاریکی بگذرانید. اگر دخترتان خواست جای خود را با او عوض کنید. بشمار بازی: همراه با فرزندتان در یک محل تاریک بایستید و تا عدد سه بشمارید. کم کم این زمان را طولانی تر کنیدتا به چند دقیقه برسد و به تدریج صدایتان را پایین بیاورید. در تاریکی ، گرگم به هوا بازی کنید. هر کدام به نوبت گرگ شوید و در حین بازی ، حسابی سر و صدا کنید. اتاق مخصوص بازی بسازید. برای نمونه، بر روی میز پتویی بیاندازید و به کودک اجازه دهید تا زیر آن برود و برایش در و پنجره درست کند. این مکان فضای مناسبی برای بازی کردن در تاریکی است. در ترس کودک شریک شوید، همراه با کودکتان در اتاقی تاریک بنشینید و سایه ها را تماشا کنید و به صداهایی که او را می ترساند ، گوش دهید . در صورت لزوم چراغ اتاق را روشن کنیدو منشاء سایه ها یا صداها را برای او توضیح دهید. بگذارید کودک بکوشد با درآوردن صداهای عجیب و غریب شما را بترساند. شما هم مانند یک آدم ترسو رفتار کنیدتا احساس کند در این بازی موفق شده است. با او قایم با شک بازی کنید و یا شی ای خاص را در یک مکان تاریک ، مخفی کنید و از او بخواهید آن را پیدا کند تا در این صورت یک علامت مثبت به دست آورد. می توانید برای هر سه علامت مثبت هدیه ای کوچک به او هدیه بدهید. شب هنگام ، قبل از خواب درها و پنجره ها را با همکاری دخترتان قفل کنید . توضیح دهید که دزد به ندرت به خانه ای که کسی در آن است وارد می شود و همین طور بگویید که اگر دزدی وارد خانه شود شما زودتر بیدار خواهید شد. در صورت امکان ، یک زنگ در اتاق کودک تعبیه کنید تا اطمینان یابد هر موقع که بخواهد می تواند شما را خبر کند و بدین ترتیب کمتر به صورت ناگهانی وارد حریم خصوصی شما و همسرتان بشود. وسایل حفاظتی نظیر چفت های پشت در و پنجره یا حتی سیستم دزدگیر می توانند در کاهش ترس کودک نقش بسزایی داشته باشند. از یک کلید دیمر هم می توانید استفاده کنید (نوعی کلید است که نور چراغ را کم و زیاد می کند). روش استفاده از این کلید را به کودک بیاموزید. هر شب با دیمر ، شدت نور لامپ را کمتر کنید تا زمانی که به راحتی بتواند در تاریکی مطلق بخوابد. همچنین می توانید با دخترتان در حالی که یک چراغ قوه در دست دارید به اتاق تاریکی وارد شویدو نقش جاسوس ها را بازی کنید. و در نهایت به فرزندتان یاد دهید تا در تاریکی با خودش صحبت کند . وقتی او جمله هایی نظیر "من نمی ترسم. هیچ چیز نمی تونه به من صدمه بزنه"را تکرار کند، می تواند خودش را شجاع بداند. هرگاه او را در غلبه بر ترسش موفق دیدید، موفقیت او را تحسین کنید. یک جدول شجاعت طراحی کنید . در صورت موفقیت کودک (تعداد مراجعه ی کمتر به اتاق شما ، بلافاصله بازگشت به اتاق خودش ، و در نهایت ترک نکردن اتاق خودش) یک علامت مثبت در جدول بگذارید و بگویید که اگر تعداد این علامت ها برای مثال به پنج عدد رسید، و کودک نشان داد ترسش از میان رفته است هدیه ای خوب به او خواهید داد.