م
از مشاور عزیز سید حبیب ا... احمدی سوال دارم.با...
با سلام.
موضوع: آرزوی گفتن اذان در مسجد.
بنده صدای فوق العاده خوبی دارم و برای خودم میخوانم و اذان میگویم. البته فقط در تنهایی. وقتی به یک جمع میرسم و حتی برای اعضای خانواده ام، اگر قرار باشد بخوانم، به طرز وحشتناکی نفسم به شماره می افتد و ضربان قلبم تند تر میزند و به شدت نفس کم می آورم و استرس زیاد و لرزش صدا و دست و بدن میگیرم. طوریکه نمی توانم بصورت عادی هم حرف بزنم.
البته به نظر خودم خجالتی هستم که بدلیل تلفظ غلط حروف از بچگی تا همین الان هست. لذا الان که لیسانس هستم، اصلا اصلا جرات شرکت در مقطع ارشد و ارائه کنفرانس به هیچ عنوان ندارم.
آرزو دارم در مسجد اذان بگویم و در در عزاداری ها نوحه بخوانم.
چطور بر این ترس و لرزش بدن و تندتر شدن ضربان قلب و کمبود نفس شدید که مجبور به نشستنم میکند و نمیتوانم سر پا بایستم غلبه کنم؟
اصلا چرا نفس کم می آورم و قلبم تند تند میزند؟
مشاور: سیدحبیب اله احمدی
باسلام. این ها همگی نشانه های فیزیولوژویک (جسمانی) اضطراب هستند. اگر اضطراب فروکش کند این نشانه ها هم از بین می رود. اصلی ترین علت چنین اضطراب هایی افکار و خودگویی هایی است که ما در چنین موقعیت هایی در ذهنمان داریم. این یک اصل تایید شده ی علم روانشناسی است که هیجانات ما از جمله اضطراب و استرس، محصول مستقیم افکار ما هستند. یعنی اگر افکار ما حول محور نگرانی و ترس از موضوع خاصی باشد، هیجانمان هم اضطراب خواهد بود و به دنبال آن، نشانه های بدنی اضطراب را نشان خواهیم داد. اما اگر افکارمان را بتوانیم تعدیل کنیم و از نگرانی های افراطی دور نگه داریم، اضطراب هم در ما فروکش خواهد کرد و نشانه های بدنی آن ایجاد نخواهد شد. معمولاً افکاری که در اضطراب های اجتماعی مثل اضطراب شما نقش دارند، حول نگرانی شدید و افراطی از قضاوت منفی دیگران می چرخند. در چنین موقعیت هایی اگر کمی به افکار و خودگویی های خودتان دقت کنید، متوجه خواهید شد که افکارتان حول این باور می گردند که "باید نظر مثبت همه ی اطرافیانم را در این موقعیت جلب کنم" "وحشتناک است اگر در مورد عملکردم قضاوت منفی پیدا کنند" "حتماً در نظر همه به عنوان یک آدم دست و پا چلفتی و بی عرضه جلوه می کنم" و ... . این افکار، مستقیماً در شما ایجاد اضطراب کرده و در نتیجه نشانه های جسمانی اضطراب هم ظاهر می گردند. بنابراین بهترین و پایدارترین راه غلبه براضطراب و کاهش آن، در درجه ی نخست شناسایی و جنگیدن با این افکار است. یعنی باید در قبال این افکار، از موضع ضعف، خارج شوید و اعتبار و صحت آن ها را به چالش بکشید. مثلاً از خودتان بپرسید که براساس چه منطقی انتظار دارید که می توانید نظر مثبت همه ی اطرافیان را در همه ی موقعیت ها جلب کنید؟ کدام انسان را سراغ دارید که بتواند همیشه نظر مثبت همه را جلب کند؟ . براساس مبانی علم روانشناسی، به تعداد افراد روی کره ی زمین، شخصیت های متفاوت و مختلف وجود دارد و ارزیابی انسان ها از یکدیگر تا حد زیادی براساس شخصیت های خاص و منحصر به فرد خودشان است. بنابراین هرانسانی در هرموقعیتی هرچقدر هم که خوب و عالی رفتار کند، تایید عده ای از اطرفیان خود را دارد و تایید عده ای را هم ندارد. به علاوه ارزش شخصیتی یک انسان به یک عملکرد خاص در یک موقعیت نیست. این به هیچ وجه منطقی و واقع بینانه نیست که به خاطر نقص عملکرد در یک موقعیت، شخصیت و وجود خودمان را تحقیر کنیم و ناقص بدانیم. در نظر اکثر افراد هم چنین نگرشی ایجاد نمی شود. اما نگرانی افراطی مبتنی بر این نگرش که "اگر در فلان موقعیت، بد عمل کنم آدم بی ارزش و حقیری جلوه می کنم" منجر به اضطراب های شدیدی خواهد شد. به طور کلی مدیریت افکار، یکی از مهمترین و پیچیده ترین مهارت های روانشناختی است که نیاز به آموزش و تمرین مستمر دارد. بدین منظور شما را به مطالعه ی یک کتاب علمی و بسیار کاربردی در این زمینه که به زبان ساده ای هم نگارش شده است دعوت می کنم: "زندگی عاقلانه" تالیف دکتر آلبرت الیس و رابرت هارپر.