
با نوشتنِ احساس های منفی، از شدت آنها کاسته می شود.
چکیده : گاهی یک زن به خاطر نداشتن اطلاع کافی از سرشت و ماهیت جنس مرد، بی غرض و به آسانی احساس یک مرد را خدشه دار می کند. زنان باید سعی کنند ناخواسته شروع به ارائه پیشنهاد یا انتقاد نسبت به همسرشان نکنند.
تعداد کلمات 987 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 987 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

یک تجربه
امیرعلی و مریم در راه رفتن به یک مهمانی بودند. امیرعلی رانندگی میکرد و نزدیک بیست دقیقه بود که در اطراف یک مجموعه آپارتمان همینطور سرگردان دور میزد. مریم که فهمیده بود امیرعلی راه را گم کرده است، با لحنی نامناسب از او خواست تا از یک نفر نشانی را بپرسد. امیرعلی چیزی نگفت و سرانجام هرطور که بود آدرس را پیدا کرد و هر دو به مهمانی رفتند. اما تا پایان مهمانی، آنها دچار تنش بودند. مریم که علت ناراحتی امیرعلی را نمی دانست با خودش میگفت: من امیرعلی را دوست دارم و به او اهمیت می دهم و به همین دلیل پیشنهاد کمک می کنم. اما امیرعلی حس میکرد که به او اهانت شده است. در نظر امیرعلی، جمله ای که از مریم شنیده بود، این معنا را داشت: «من مطمئن نیستم که تو آنجا را یاد بگیری، تو مرد نالایقی هستی».
مریم نمی توانست درک کند که برای امیرعلی رسیدن به هدف بدون کمک دیگران چه اندازه اهمیت دارد و پیشنهاد مریم به وی درحقیقت، اهانتی بزرگ است.
مریم نمی توانست درک کند که برای امیرعلی رسیدن به هدف بدون کمک دیگران چه اندازه اهمیت دارد و پیشنهاد مریم به وی درحقیقت، اهانتی بزرگ است.
فرصت طلایی
مریم نمی دانست که وقتی امیرعلی نشانی را بلد نبود و دور آن مجموعه آپارتمان سرگردان بود، آن لحظه فرصتی طلایی برای عشق ورزیدن و حمایت از شوهرش بود؛ چون در آن موقع، امیرعلی کاملاً آسیب پذیر بود و نیاز به محبتی مضاعف داشت. برای احترام گذاردن به امیرعلی، کافی بود مریم پیشنهادی به او نمیکرد و همین، گویی هدیه ای برای امیرعلی بود و ارزش آن مانند خرید دسته گل زیبایی بود که امیرعلی با یادداشت زیبایی به مریم تقدیم می کرد.
پیشنهاد نابه جا
از راه های احترام گذاردن به یک مرد این است تا زمانی که درخواست کمک نکرده، همیشه چنین فرض کنیم که او می تواند مشکل را خودش حل کند. به طورکلی، وقتی زن پیشنهادی نابه جا به شوهرش ارائه می دهد و یا تلاش می کند به او کمک کند، در واقع، نمی داند که مرد چه برداشت بدبینانه ای به او پیدا می کند. با اینکه نیت او خیر و از روی عشق و محبت است، اما پیشنهاد او غرور مرد را خدشه دار میکند. در این حالت، واکنش مرد بسیار شدید است، به ویـژه اگر حس کند که مانند یک کودک مورد انتقاد واقع شده است.
حساسیت نسبت به مسائل جزئی
مردان در مورد مسائل جزئی بیش از مسائل کلی حساس تراند. به باور آنها، اگر کسی برای انجام کاری جزئی (همچون پیدا کردن نشانی) به آنها اعتماد نداشته باشد، چگونه می تواند برای انجام کاری بزرگ به آنها اعتماد کند. در چنین مواقعی است که زن به جای توصیه یا انتقاد، بهتر است که به گونه ای محبت آمیز، موافق نظر شوهرش باشد.
بنابراین، زنان باید سعی کنند که ناخواسته شروع به ارائه پیشنهاد و یا انتقاد نکنند، به ویژه، اگر از مرد اشتباهی سرزد؛ چرا که مرد احساس می کند مورد بی مهری قرار گرفته و اختیار عمل ندارد. در آن حالت، زن بایستی به جای ارائه توصیه، مطیع رفتار همسرش باشد.
بنابراین، زنان باید سعی کنند که ناخواسته شروع به ارائه پیشنهاد و یا انتقاد نکنند، به ویژه، اگر از مرد اشتباهی سرزد؛ چرا که مرد احساس می کند مورد بی مهری قرار گرفته و اختیار عمل ندارد. در آن حالت، زن بایستی به جای ارائه توصیه، مطیع رفتار همسرش باشد.
طوفان گذرا
وقتی یک مرد به دلایلی شرایط روحی خوبی ندارد و درگیر موجی از احساس های منفی و ناخوش آیند است، اگر همسرش با او به گونه ای رفتار کند که گویا شوهرش در شرایط فعلی همچون طوفانی گذرا و موقتی است، پس از پایان ماجرا و سپری شدن طوفان، مرد به این دلیل که همسرش او را مقصر ندانسته و یا سعی در تغییر دادن رفتار او نداشته، امتیازهای ویژه و فراوانی به زن اعطا میکند و از او سپاسگزار خواهد بود، هرچند آن را به زبان نیاورد.
گَرت چو نوحِ نبى، صبر هست در غم طوفان بلا بگردد و کام هزارساله برآید[1]
گَرت چو نوحِ نبى، صبر هست در غم طوفان بلا بگردد و کام هزارساله برآید[1]
دخالت بی جا
اگر زن درصدد متوقف ساختن طوفان یا تغییر جهت دادن آن برآید، طوفان خرابی ها و خسارت های بسیاری را از خود به جا می گذارد و مرد به دلیل دخالت بیجای زن، او را سرزنش خواهد کرد (و بی شک این را به زبان خواهد آورد)؛ زیرا وقتی احساس های منفی و ناخوش آیند بروز پیدا می کنند، احساس های عاشقانه همچون: اعتماد، علاقمندی، درک، پذیرش و احترام به طور موقت از میان میروند. در چنین شرایطی، اگر زن بهترین نیت را هم داشته باشد، بحث و گفت و گو به دعوا می انجامد.
بیشتر بخوانید :
مداخله در حریم مشترک همسران
زندگی زناشویی و حریم آن
نامه بنویسید
در این شرایط، صحبت کردن و ابراز وجود زن، هیچ نتیجه ای در بر ندارد. اما خوش بختانه، در این زمینه راه حلی وجود دارد و آن هم این است که به جای آنکه با صحبت کردن، احساس خود را با همسرتان در میان بگذارید، برای او نامه بنویسید.
از خونِ دل نوشتم، نزدیک یار نامه اِنّى رَأَیتُ دَهرا مِن هَجرِکَ القیامه [2]
نوشتن نامه به شما فرصت می دهد تا به احساس های خودتان گوش کنید، بدون آنکه نگران ناراحت شدن همسرتان باشید. چون نیازی نیست نامه را به همسرتان بدهید.
از خونِ دل نوشتم، نزدیک یار نامه اِنّى رَأَیتُ دَهرا مِن هَجرِکَ القیامه [2]
نوشتن نامه به شما فرصت می دهد تا به احساس های خودتان گوش کنید، بدون آنکه نگران ناراحت شدن همسرتان باشید. چون نیازی نیست نامه را به همسرتان بدهید.
بیشتر بخوانید : نامه به همسر
فواید نوشتن
با نوشتنِ احساس های منفی، از شدت آنها کاسته می شود و فرصتی تازه برای ظهور دوباره احساس های مثبت شما پدید می آید. وقتی افکار خود را بیشتر متمرکز می کنید، در این حالت، می توانید پیش همسرتان بروید و با او به شکلی محبت آمیزتر صحبت کنید، بی آنکه قصد داوری یا سرزنش داشته باشید. درنتیجه، امکان اینکه او شما را درک کند و بپذیرد بسیار بیشتر میشود.
به هرحال، با به رشته تحریر در آوردن احساس خود، هم می توانید احساس بهتری پیدا کنید و هم اینکه، احساس خودتان را با همسرتان در میان بگذارید. بیشک، نامه نگاری یکی از بهترین ابزارها، جهت خودیاری است.
منبع:
کتاب رمز و راز دلبران، علی محمد صالحی
به هرحال، با به رشته تحریر در آوردن احساس خود، هم می توانید احساس بهتری پیدا کنید و هم اینکه، احساس خودتان را با همسرتان در میان بگذارید. بیشک، نامه نگاری یکی از بهترین ابزارها، جهت خودیاری است.
منبع:
کتاب رمز و راز دلبران، علی محمد صالحی
پی نوشت :
[1] . «اگر مانند نوح پیامبر در برابر غصه و هجوم طوفان شکیبا باشى، بلا رفع شده و آرزوهاى هزارساله بر آورده مى شود». شرح جلالى بر حافظ، ج2، ص 1245.
[2] . «نامهایى با خون دلم براى یار نوشتم که من دنیا و روزگار را در دورى تو (از دورى و درازى)، به مانند قیامت دیدم». شرح جلالى بر حافظ، ج 4، ص 2237.