![کارکردهای حمایتی خانواده (بخش سوم) کارکردهای حمایتی خانواده (بخش سوم)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/lifestyle/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87---3.jpg)
کارکرد معیشتی یکی از کارکردهای اصلی حمایتی خانواده است.
چکیده: معیشت و به دست آوردن نیازهای زندگی یکی از دغدغه های انسان است که به درازای زندگی انسان بر این کره خاکی برمی گردد. یکی از کارکردهای خانواده در حمایت از اعضای خود، تامین معیشت ایشان است. در این نوشتار به حمایت معیشتی خانواده به عنوان سومین کارکرد حمایتی خانواده می پردازیم.
تعداد کلمات 1673 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تعداد کلمات 1673 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
![کارکردهای حمایتی خانواده (بخش سوم) کارکردهای حمایتی خانواده](https://rasekhoon.net/_files/userfiles/Lifestyle/96/11/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-3.jpg)
3) حمایت معیشتی خانواده
در پهنه تاریخ، واحدی اقتصادی بوده که اعضای آن برای تأمین نیازهای معیشتی مشترک با یکدیگر همکاری می کرده اند. در جوامع سنتی، نه تنها ازدواج زن و شوهر متضمن یک رابطة همکاری اقتصادی درازمدت بوده، بلکه تولید مثل نیز جنبه سرمایه گذاری اقتصادی داشته است و انتظار این بوده است که فرزندان حاصل از ازدواج در آینده به اقتصاد خانواده کمک کنند. انتقال اموال و کالاهای مادی از نسلی به نسل بعد، چه در قالب کمک های مادی والدین به فرزندان در زمان حیات و چه در قالب ارث، کارکرد حمایتی دیگری بوده که همواره از سوی خانواده ها انجام می گرفته است. جنبه دیگری از کارکرد حمایت معیشتی از سوی خانواده نیز همیاری اعضای خانواده در جهت غلبه بر مشکلات و پشتیبانی آنان از یکدیگر در برابر خطرها و تهدیدهای گوناگون بوده است. این نوع حمایت ها بیشتر با الگوی سنتی حیات خانواده و خویشاوندی، به ویژه شیوه های متداول آن در جوامع روستایی و قبیله ای سازگاری دارند.
در جوامع صنعتی معاصر، خانواده کارکرد اقتصادی خود را در بعد تولید تقریبا از دست داده، به واحد مصرف کالا و خدمات تبدیل شده است. در این جوامع، بسیاری از افراد ضرورتی احساس نمی کنند که برای تأمین نیازهای اقتصادی خود با اعضای دیگر خانواده همکاری داشته باشند، بلکه اصلا ضرورتی نمی بینند که در خانواده ای زندگی کنند.[1] اما به رغم آنکه بسیاری از نیازهایی که در گذشته کمک اعضای خانواده و خویشاوندان را ضروری می ساخت، تقریبا یا کاملا از میان رفته اند، باز هم حمایت خویشاوندان گاه بسیار چاره ساز است. با وجود ضعف پیوندهای خویشاوندی در مقایسه با دوران های گذشته، «خویشاوندان هنوز هم نخستین کسانی هستند که برای دریافت کمک - خواه مالی یا غیر مالی - به آن رو آورده می شود.»[2]
در جوامع صنعتی معاصر، خانواده کارکرد اقتصادی خود را در بعد تولید تقریبا از دست داده، به واحد مصرف کالا و خدمات تبدیل شده است. در این جوامع، بسیاری از افراد ضرورتی احساس نمی کنند که برای تأمین نیازهای اقتصادی خود با اعضای دیگر خانواده همکاری داشته باشند، بلکه اصلا ضرورتی نمی بینند که در خانواده ای زندگی کنند.[1] اما به رغم آنکه بسیاری از نیازهایی که در گذشته کمک اعضای خانواده و خویشاوندان را ضروری می ساخت، تقریبا یا کاملا از میان رفته اند، باز هم حمایت خویشاوندان گاه بسیار چاره ساز است. با وجود ضعف پیوندهای خویشاوندی در مقایسه با دوران های گذشته، «خویشاوندان هنوز هم نخستین کسانی هستند که برای دریافت کمک - خواه مالی یا غیر مالی - به آن رو آورده می شود.»[2]
کارکردهای اقتصادی خانواده
در دیدگاه های انتقادی، کارکردهای اقتصادی خانواده در دو جنبه برجستگی می یابند استفاده ای که زنان برای تأمین معیشت خود از خانواده می برند و استفاده ای که نام خانواده و کارهای خانگی زنان به صاحبان سرمایه می رساند. جنبه نخست مورد تأکید مارکسیست های فمینیست قرار گرفته که معتقدند در نظام سرمایه داری، زنان به دلیل آنکه از دسترسی کافی به بازار کار محروم اند، برای ادامه حیات ناگزیر می شوند خود را از حیث مالی به مردان وابسته سازند. اینان در سرزنش کار خانگی زن تا آنجا پیش می روند که تفاوت میان یک روسپی و یک همسر را صرفا تفاوت در درجه می بینند، نه تفاوت در نوع؛ زیرا هر دو خودشان را، یعنی خدمات جنسی خود و در خصوص همسران، خدمات خانگی خود را در ازای امرار معاش میفروشند[!]. در نتیجه، تا زمانی که بسیاری از زنان دستمزد کافی ندارند، وابستگی اقتصادی آنان باعث می شود بدن های خود را به مردان بفروشند، تا از خودشان و در مواردی از فرزندانشان محافظت کنند.[3]
از جنبه دوم، انگلس پیدایش خانواده تک همسر را ناشی از میل به باقی گذاردن ثروت و استمرار مالکیت مردان در میان فرزندان آنان دانسته است. مارکسیست های جدید نیز اظهار می دارند که خانواده هسته ای معاصر از چند راه به سرمایه داری خدمت می کند: تولید و بازتولید نیروی کار، تأمین مکانی برای نگهداری سپاه ذخیره کار (زنانی که به هنگام لزوم، جذب بازار کار شده و با رفع نیاز، از کار کنار گذاشته می شوند) و تسهیل مصرف مقادیر گسترده ای از کالاهای مصرفی.[4]
گذشته از کارکردهایی مانند تولید مثل، جامعه پذیری و پرورش فرزندان که تا حدودی دارای بار اقتصادی اند و گذشته از خدمات مستقیم به سرمایه داری از طریق کار خانگی و مصرف کالاها و خدمات، منتقدان حتی جنبه های شخصی خانواده، مانند ارضای نیازهای جنسی و در راستای اهداف سرمایه داری تبیین می کنند. موضوع انتقال دارایی ها از نسلی به نسل دیگر بعد و تاثیر آن در تداوم نابرابری طبقاتی و فاصله میان اغنیا و فقرا نیز در همین راستا مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.[5]
و یک ارزیابی کلی باید گفت: خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی در همه جوامع، کارکردهایی را برای جامعه ایفا می کند، اما این امر به تنهایی نمی تواند مبین وجود ارتباط علی میان نوع جامعه و کارکردهای خانواده باشد. به تعبیر روشن تر، نمی توان انکار کرد که خانواده هسته ای در جوامع صنعتی به نظام سرمایه داری خدمت می کند، ولی نباید از این واقعیت نتیجه بگیریم که سرمایه داری این کارکردها را در جهت اهداف خود بر خانواده تحمیل کرده است؛ چرا که خانواده در نظام هایی مغایر با نظام سرمایه داری نیز همین کارکردها را ایفا کرده و می کند. به گفته الشتین، یکی از فمینیست های خانواده گرا:
خانواده صرفا فرآورده سرمایه داری نیست که برای بازتولید نیروی کار به قیمت فدا کردن زنان ایجاد شده باشد، بلکه خانواده تنها محلی است که انسان ها هنوز می توانند در آن به محبت، امنیت و آسایش دست یابند. خانواده در واقع، تنها جایی است که انسان ها هنوز میتوانند در آن تصمیماتی بگیرند که بر ملاحظات پولی استوار نباشد.[6]
به همین سان، بهره مندی معیشتی زنان از خانواده صرفا باید نتیجه فرعی و تبعی زندگی خانوادگی تلقی شود و از این رو، یکسان انگاشتن ماهیت همسری و روسپیگری، چیزی بیش از یک ارزش داوری بی پایه نیست. در ضمن، تحلیل تاریخی انگلس درباره منشأ پیدایش خانواده نیز از جهت فقدان شواهد مورد نیاز، با مخالفت انسان شناسان و باستان شناسان روبه رو شده است.[7]
اما تأثیر نظام ارث و کمک های مادی والدین به فرزندان در تداوم نابرابری طبقاتی به حسب ظاهر قابل انکار نیست، ولی با نگاهی ژرف تر به مسئله می توان دریافت که ریشه اصلی نابرابری طبقاتی نه در خود این نظام، بلکه در علل ساختاری توزیع ناعادلانه ثروت قرار دارد، چرا که اموری مانند ارث یا هدیه به فرزندان صرفا وسایلی اعتباری برای انتقال ثروتِ تملک شده از نسلی به نسل دیگر هستند. بدیهی است با اصلاح ساختار اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت، این امور به خودی خود تأثیری در نابرابری طبقاتی نخواهند داشت.
![کارکردهای حمایتی خانواده (بخش سوم) کارکردهای حمایتی خانواده](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
از جنبه دوم، انگلس پیدایش خانواده تک همسر را ناشی از میل به باقی گذاردن ثروت و استمرار مالکیت مردان در میان فرزندان آنان دانسته است. مارکسیست های جدید نیز اظهار می دارند که خانواده هسته ای معاصر از چند راه به سرمایه داری خدمت می کند: تولید و بازتولید نیروی کار، تأمین مکانی برای نگهداری سپاه ذخیره کار (زنانی که به هنگام لزوم، جذب بازار کار شده و با رفع نیاز، از کار کنار گذاشته می شوند) و تسهیل مصرف مقادیر گسترده ای از کالاهای مصرفی.[4]
گذشته از کارکردهایی مانند تولید مثل، جامعه پذیری و پرورش فرزندان که تا حدودی دارای بار اقتصادی اند و گذشته از خدمات مستقیم به سرمایه داری از طریق کار خانگی و مصرف کالاها و خدمات، منتقدان حتی جنبه های شخصی خانواده، مانند ارضای نیازهای جنسی و در راستای اهداف سرمایه داری تبیین می کنند. موضوع انتقال دارایی ها از نسلی به نسل دیگر بعد و تاثیر آن در تداوم نابرابری طبقاتی و فاصله میان اغنیا و فقرا نیز در همین راستا مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.[5]
و یک ارزیابی کلی باید گفت: خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی در همه جوامع، کارکردهایی را برای جامعه ایفا می کند، اما این امر به تنهایی نمی تواند مبین وجود ارتباط علی میان نوع جامعه و کارکردهای خانواده باشد. به تعبیر روشن تر، نمی توان انکار کرد که خانواده هسته ای در جوامع صنعتی به نظام سرمایه داری خدمت می کند، ولی نباید از این واقعیت نتیجه بگیریم که سرمایه داری این کارکردها را در جهت اهداف خود بر خانواده تحمیل کرده است؛ چرا که خانواده در نظام هایی مغایر با نظام سرمایه داری نیز همین کارکردها را ایفا کرده و می کند. به گفته الشتین، یکی از فمینیست های خانواده گرا:
خانواده صرفا فرآورده سرمایه داری نیست که برای بازتولید نیروی کار به قیمت فدا کردن زنان ایجاد شده باشد، بلکه خانواده تنها محلی است که انسان ها هنوز می توانند در آن به محبت، امنیت و آسایش دست یابند. خانواده در واقع، تنها جایی است که انسان ها هنوز میتوانند در آن تصمیماتی بگیرند که بر ملاحظات پولی استوار نباشد.[6]
به همین سان، بهره مندی معیشتی زنان از خانواده صرفا باید نتیجه فرعی و تبعی زندگی خانوادگی تلقی شود و از این رو، یکسان انگاشتن ماهیت همسری و روسپیگری، چیزی بیش از یک ارزش داوری بی پایه نیست. در ضمن، تحلیل تاریخی انگلس درباره منشأ پیدایش خانواده نیز از جهت فقدان شواهد مورد نیاز، با مخالفت انسان شناسان و باستان شناسان روبه رو شده است.[7]
اما تأثیر نظام ارث و کمک های مادی والدین به فرزندان در تداوم نابرابری طبقاتی به حسب ظاهر قابل انکار نیست، ولی با نگاهی ژرف تر به مسئله می توان دریافت که ریشه اصلی نابرابری طبقاتی نه در خود این نظام، بلکه در علل ساختاری توزیع ناعادلانه ثروت قرار دارد، چرا که اموری مانند ارث یا هدیه به فرزندان صرفا وسایلی اعتباری برای انتقال ثروتِ تملک شده از نسلی به نسل دیگر هستند. بدیهی است با اصلاح ساختار اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت، این امور به خودی خود تأثیری در نابرابری طبقاتی نخواهند داشت.
![کارکردهای حمایتی خانواده (بخش سوم) کارکردهای حمایتی خانواده](https://rasekhoon.net/_files/userfiles/Lifestyle/96/11/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-4.jpg)
کارکردهای اقتصادی خانواده از دیدگاه اسلام
از این گذشته، انتقاد از کارکردهای اقتصادی خانواده برخاسته از مبانی ارزشی خاصی مانند نفى مالکیت خصوصی، تأکید بر مالکیت اجتماعی و مخالفت با سرمایه به طور مطلق است که با نظام ارزشی اسلام سازگاری ندارند. البته این بدان معنا نیست که اسلام نظام سرمایه داری را تأیید می کند، اما نپذیرفتن برخی مؤلفه های سرمایه داری از نظرگاه اسلام، باعث نمی شود خانواده و کار خانگی به دلیل کنش متقابلی که با ساختارهای سرمایه دارانه دارد، با ارزش گذاری منفی مواجه شود، چرا که کنش متقابل خانواده و دیگر نهادهای اجتماعی، در هر نظام بدیل دیگری نیز وجود دارد و از این رو، اصلاح یا محو نظام سرمایه داری برحسب دیدگاه اسلام باید بر راهبردهای اساسی دیگری غیر از خانواده ستیزی متمرکز شود.
در اسلام، حمایت متقابل زن و شوهر از حیث معیشتی، به عنوان یکی از کارکردهای خانواده مفروض گرفته شده است. اسلام زن شایسته را زنی می داند که در رفع نیازهای معیشتی خانواده به شوهر خود، به ویژه با انجام دادن کارهای خانگی، یاری برساند[8] و با پاداش های معنوی که برای این امر مقرر کرده، از جمله با معادل دانستن اجر خدمات خانگی با اجر جهاد در راه خدا،[9] زنان را در این جهت تشویق نموده است. با این حال، از حیث حقوقی زن را از انجام دادن کار خانگی معاف دانسته[10] و شوهر را حتی در شرایط بی نیازی مالی زن، به پرداخت نفقه او ملزم کرده[11] و بدین ترتیب، رابطه حمایت معیشتی میان زن و شوهر را دوسویه ترسیم کرده است. اما تأکید اسلام بر اهمیت نقش های خانگی زن نباید به برداشتی افراطی بینجامد. زن در اسلام از آزادی و اراده کامل در تعیین سرنوشت خویش برخوردار است و حتی بنابر تصریح فقها، می تواند بسیاری از خواسته های خود و از جمله فرصت تحصیل و اشتغال در خارج از منزل را در ضمن عقد نکاح شرط کند و شرطش نیز نافذ است.[12]
اسلام همچنین با ارائه مجموعه ای از دستورالعمل های وجوبی و استحبابی، به توسعه و تثبیت کارکرد حمایت معیشتی از سوی خانواده کمک کرده است. با قطع نظر از احکام گسترده ارث والدین و فرزندان متقابلا افراد واجب النفقه معرفی شده اند، بدین معنا که تأمین هزینه های زندگی فرزندان در صورت نیازمندی بر عهده پدر (یا جد پدری) و با فقدان وی بر عهده مادر، و تأمین هزینه های زندگی والدین در صورت نیاز مندی بر عهده فرزندان است و حتی اجبار و الزام قانونی در این باره پیش بینی شده است.[13] تأکید فراوان بر ارزش هایی مانند احسان به والدین و خویشاوندان، تعاون بر کارهای نیک و صله ارحام در معنای وسیع آن، که شامل انواع کمک ها نیز می شود، ابعاد دیگر عنایت اسلام به این کارکرد را به نمایش می گذارند. در برخی روایات نیز به طور خاص بر اهمیت نقش حمایتی خویشاوندان تأکید شده است[14].
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی»
نوشته: حسین بستان (نجفی)
در اسلام، حمایت متقابل زن و شوهر از حیث معیشتی، به عنوان یکی از کارکردهای خانواده مفروض گرفته شده است. اسلام زن شایسته را زنی می داند که در رفع نیازهای معیشتی خانواده به شوهر خود، به ویژه با انجام دادن کارهای خانگی، یاری برساند[8] و با پاداش های معنوی که برای این امر مقرر کرده، از جمله با معادل دانستن اجر خدمات خانگی با اجر جهاد در راه خدا،[9] زنان را در این جهت تشویق نموده است. با این حال، از حیث حقوقی زن را از انجام دادن کار خانگی معاف دانسته[10] و شوهر را حتی در شرایط بی نیازی مالی زن، به پرداخت نفقه او ملزم کرده[11] و بدین ترتیب، رابطه حمایت معیشتی میان زن و شوهر را دوسویه ترسیم کرده است. اما تأکید اسلام بر اهمیت نقش های خانگی زن نباید به برداشتی افراطی بینجامد. زن در اسلام از آزادی و اراده کامل در تعیین سرنوشت خویش برخوردار است و حتی بنابر تصریح فقها، می تواند بسیاری از خواسته های خود و از جمله فرصت تحصیل و اشتغال در خارج از منزل را در ضمن عقد نکاح شرط کند و شرطش نیز نافذ است.[12]
اسلام همچنین با ارائه مجموعه ای از دستورالعمل های وجوبی و استحبابی، به توسعه و تثبیت کارکرد حمایت معیشتی از سوی خانواده کمک کرده است. با قطع نظر از احکام گسترده ارث والدین و فرزندان متقابلا افراد واجب النفقه معرفی شده اند، بدین معنا که تأمین هزینه های زندگی فرزندان در صورت نیازمندی بر عهده پدر (یا جد پدری) و با فقدان وی بر عهده مادر، و تأمین هزینه های زندگی والدین در صورت نیاز مندی بر عهده فرزندان است و حتی اجبار و الزام قانونی در این باره پیش بینی شده است.[13] تأکید فراوان بر ارزش هایی مانند احسان به والدین و خویشاوندان، تعاون بر کارهای نیک و صله ارحام در معنای وسیع آن، که شامل انواع کمک ها نیز می شود، ابعاد دیگر عنایت اسلام به این کارکرد را به نمایش می گذارند. در برخی روایات نیز به طور خاص بر اهمیت نقش حمایتی خویشاوندان تأکید شده است[14].
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی»
نوشته: حسین بستان (نجفی)
بیشتر بخوانید :
کارکردهای حمایتی خانواده (بخش اول)
کارکردهای حمایتی خانواده (بخش دوم)
نقش خویشاوندان در تحکیم خانواده
خانواده، مهمترین رکن اجتماعی
خانواده و راهبردهای کاربردی
پی نوشت :
[1] . Kammeryer et al., Sociology: Experiencing Changing Societies, p.376.
[2] . کوردون، «زندگی صنعتی و خانواده، جامعه شناسی مدرن، ص۲۴۱.
[3] . Tony, Ferrainist Tight, pp.64.65.
[4]. Knuttila, Introducing Socialogy: A Critical Perspective,p.271.
[5] . سگالن، جامعه شناسی تاریخی خانواده، ص ۳۰۴-۳۰۶.
[6]. Tong, Feminist Thought. pp.61-62.
[7]. لنگر من و برنتلی، «نظریه فمینیستی معاصر»، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ص ۴۸۱.
[8] .حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 14، ص 14 و 24.
[9] .سیوطی، الدرالمنثور، ج 2، ص 153.
[10] . بنی هاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع، ج ۲، ص ۴۰۷.
[11] . امام خمینی، تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۳۱۹ ؛خویی، منهاج الصالحین، ج ۲، ص ۲۹۱.
[12] . خویی، صراط النجاة فی اجوبة الاستفتائات، ج ۲، ص ۳۶۱ .
[13] .حرعاملی، وسایل الشیعه، ج 15، ص 237؛ خویی، منهاج الصالحین، ج 2، ص 288.
[14] . نهج البلاغه؛ ج 1، ص 62؛ ج 3، ص 57.