Sunday, April 10, 2011
Estimated time of study:
موارد بیشتر برای شما

شمس الدین محمد کاتبی نیشابوری

شمس الدین محمد کاتبی نیشابوری
(وف 839/ 838 ق)، عارف، خطاط و شاعر، متخلص به كاتبى. مولد و منشأ وى قریه‏ى طرق، میان نیشابور و ترشیز و طوس بود و به همین جهت هم به ترشیزى و هم به نیشابورى معروف شد. دوران جوانى را در مولد خود گذراند و به كسب علوم و فنون عصر خود، خصوصا فن ادب و شعر پرداخت. از جمله استادان وى در نیشابور سیمى نیشابورى بود كه خوشنویسى و فنون شعر را نزد او آموخت. وى براى تكمیل تحصیلات و اطلاعات خود به هرات رفت و در آنجا به خدمت بایسنقر میرزا پسر شاهرج میرزا رسید و از مداحان او گردید. وى سفرهایى به استرآباد، مازندران، گیلان، آذربایجان و شروان داشت و مداح پادشاهانى چون شروانشاه منوچهر و ابراهیم سلطان تیمورى، پسر شاهرخ میرزا (م ح 838 ق) گردید و پاداش و جوائز زیادى دریافت كرد. او پس از مدتى به اصفهان رفت و در آنجا به خدمت خواجه صاین الدین على بن محمد تركه (م 835/ 830 ق)، كه از بزرگان علم بود، رسید و از او كسب فیض نمود و در زمینه‏ى تصوف و عرفان از وى بهره‏ها برد. وى عاقبت به استرآباد برگشت و در همان جا درگذشت و در جوار مزار امامزاده معصوم كه به نه گوران معروف است به خاك سپرده شد. قاضى نوراللَّه شوشترى در «مجالس المؤمنین» او را از شعراى شیعه شمرده و پاره‏اى از قصائد وى را در مدح امیرالمؤمنین (ع) آورده است. از آثارش: «دیوان» شعر؛ «خمسه كاتبى» شامل: «گلشن ابرار» به تقلید از «مخزن الاسرار» نظامى، «مجمع البحرین» به تقلید از «خورشید و جمشید» سلمان ساوجى و «هماى و همایون» خواجو كه به دو بحر است كه «ذو بحرین» خوانده مى‏شود كه این منظومه مقدمه‏اى به نثر دارد و موضوع آن عشق عرفانى ناظر با منظور است كه به نام «ناظر و منظور» یا «ناصر و منصور» نیز معروف است؛ مثنوى «ده باب» به تقلید از «بوستان» سعدى؛ مثنوى «سى نامه» یا «محب و محبوب»؛ مثنوى «كتاب دلرباى»، در سرگذشت قباد، پادشاه یمن با وزیرش، كه بعد از 830 ق به نظم درآمده است. از دیگر مثنویات وى به «بهرام و گلندام» نیز مى‏توان اشاره كرد.[1] (منسوب به كاتب بخش 1) ترشیزى نیشابورى، محمد ابن عبداللَّه ملقب به شمس‏الدین شاعر ایرانى (ف. استراباد بین 850 -838 ه.ق). مولد و منشأ او قریه‏ى طرق و راوش از اعمال ترشیز است، كه بین نیشابور و ترشیز واقع است. كاتبى در آغاز حال به نیشابور رفت و از مولانا سیمى تعلیم گرفت و خوشنویس شد (وجه تسمیه). وى به علم شعر نیز وقوف یافت و غزلهاى مصنوع و مطبوع مى‏گفت. سیمى بر او حسد برد و بر او دل‏گران گردید. كاتبى به فراست دریافت و از نیشابور قصد دارالسلطنه‏ى هرات كرد، و همواره بى‏تعین و تكلف مى‏گردید و به شعر و شاعرى مشغول بود. بایسنغر میرزا از او جواب قصیده‏ى كمال‏الدین اسماعیل اصفهانى را به مطلع: «سزد كه تا جور آید به بوستان نرگس كه هست در چمن و باغ مرزبان نرگس» را خواست و او جواب داد، ولى شاعران دیگر آن را وزنى ننهادند، وى دلسرد شد و به جانب استراباد و گیلان، و از آنجا به سوى شروان رفت. امیر شیخ ابراهیم شروانى او را نگاه داشت و تربیت كلى فرمود و بدو صله مى‏داد و كاتبى در اندك مدتى وجه و مال را تلف مى‏كرد. گویند امیر مزبور قصیده‏اى را كه وى به ردیف گل ساخته بمطلع: «باز با صد برگ آمد جانب گلزار گل همچو نرگس گشت منظور اولوالابصار گل» را ده هزار دینار شروانى صله داد و او در كاروانسراى شماخى بیك ماه آن نقد را پریشان ساخت و بر شاعران و ظریفان و فقیران و صالحان قسمت كرد. به طورى كه روزى خواستند طبخى كنند بهاى یك من آرد موجود نبود. بعضى او را ملامت كردند كه پادشاهى در این نزدیكى تو را ده هزار دینار داده و اكنون بهاى یك من آرد ندارى. مبادا كه سلطان از این طور منكر تو گردد. كاتبى گفت: اگر من بدین مال تحویلدار و خازن شاهم جواب محاسبه‏ى او بگویم و الا او احسانى به من كرد كه یك تن بودم، و من به هزار تن آن مال قسمت كردم، هرگاه آن احسان از من بازخواهد، من نیز بدان كس حواله كنم كه مستحقان را به من دلالت كرده. سپس كاتبى از شروان به آذربایجان شد و در مدح اسكندر بن قرایوسف قصیده‏اى غرا انشا كرد و او سخن وى را نفهمید و بدو التفات ننمود. وى از تبریز عزیمت اصفهان كرد و به صحبت خواجه صاین‏الدین تركه مشرف شد و به تعلم عرفان پرداخت و تربیتها یافت و سپس به اجازه‏ى وى به سوى طبرستان و گرگان رفت و در استراباد اقامت كرد. بزرگان و حكام آن دیار بوجود او خوش بودند. وى در هنگام فراغت و انزوا به جواب خمسه‏ى نظامى مشغول مى‏گردید و گویند كه مخزن‏الاسرار را جواب گفت، ولى در همین ایام درگذشت و مرقد او در استراباد، بیرون مزار امامزاده معصوم- كه موسوم به نه گوران است- مى‏باشد. از آثار اوست: بهرام و گل‏اندام (مثنوى)، حسن و عشق (مثنوى)، دیوان اشعار شامل غزلیات و مقطعات و بعضى رباعیات، مجمع‏البحرین (منظومه‏ى ذوبحرین و ذوقافیتین)، محب و محبوب، ناظر و منظور (مثنوى).


Send Comment
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.