Wednesday, January 22, 2014
Estimated time of study:
موارد بیشتر برای شما

جوزف کاتن

جوزف کاتن

 

Cotten, Joseph

بازیگر (1905، پیترزبرگ ویرجینیا - امریکا؛ 1994)

با نام جوزف چشر کاتن به دنیا آمد. در اواخر دهه ی 1920 به طور پراکنده برای میامی هرالد نقد تآتر می نوشت و در عین حال کارهای تبلیغاتی نیز می کرد. در همین دوره با «بازیگران دانشگاه»، بخشی از گروه «بازیگران شهر میامی» هم کاری می کرد. در سال 1930 تآتر بلاسکو در نیویورک، او را به عنوان کارآمور و دستیار مدیرصحنه به کار گرفت. در ادامه ی فعالیت های تآتری اش در 1932 و با ایفای نقش کوچکی در نمایش پدر غایب برای نخستین بار در برودوی روی صحنه رفت. در 1938 به گروه تآتری مرکیوری اورسن ولز و جان هاوسمن پیوست و این هم کاری تأثیر مهمی روی کارنامه ی بعدی او گذاشت. در 1939 به خاطر ایفای نقشش مقابل کاترین هپبرن در اجرای برودویِ داستان فیلادلفیا مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و سرانجام در 1941 با ایفای نقش یک منتقد هنری و دوست صمیمی و نزدیک «چارلز فاسترکین» در همشهری کین وارد سینما شد. سال بعد و هنگامی که بازیگران گروه مرکیوری ناچار به ترک ر. ک. ا. شدند، قراردادی هفت ساله با دیوید آ. سلزنیک بست، ولی از 1949 به بعد آزادانه برای کمپانی های مختلف بازی می کرد. در فاصله ی سال های 1950 تا 1953 در خدمت فاکس بود. در اوایل دهه ی 1950 بیش تر به فعالیت در تآتر و تلویزیون پرداخت. در فاصله ی سال های 1955-1956 مجری مجموعه ی تلویزیونی ساعت فاکس قرن بیستم بود و سپس مجری و گاه بازیگر مجموعه ی تحت محاکمه. بعدتر در شوی جوزف کاتن ظاهر شد. در 1963-1964 مجری مجموعه ی تلویزیونی هالیوود و ستارگان بود. در 1949 به خاطر بازی اش در نقش یک نقاش رویایی در تصویر جنی، ساخته ی ویلیام دیترله، جایزه ی بهترین بازیگر جشنواره ی ونیز را از آن خود کرد. دو بار ازدواج کرد؛ همسر دومش، پاتریشا مدینا (از 1960)، بازیگر بود. خاطراتش را در کتابی با نام غرور تو را به جایی خواهد رساند (1987) نوشته است.

کاتن پیش از آمدن به سینما، ستاره ی تآتر بود. در دنیای سینما به ندرت به نظر می رسید تسلطی بر مسیر کارنامه ی خود داشته باشد. در بهترین دورانش یا زیر سایه ی ولز قرار داشت یا مطابق خواست های سلزنیک که او را ستاره ی رمانتیک و مقبولی می پنداشت، نقش ایفا می کرد. نزد او وقارو مراعات آداب با حسی فاصله گیرانه و رویایی توأم بودند. آلفرد هیچکاک از معدود کارگردانانی بود که تشخیص داد چطور می توان این چهره ی پُرچین و شکن را عبوس نمایاند. در واقع بهترین نقش های کاتن خارج از حیطه قراردادهای هالیوود بودند. در همشهری کین او بدگمان ترین یار «کین» بد و در خانواده ی باشکوه آمبرسن، خواستگاری رد شده بود که نمی توانست با «آمبرسن»های مغرور هم آوردی کند. علاوه بر این هم بازیگر و هم نویسنده ی فیلم معمایی محصول مرکیوری، سفر به درون ترس (نورمن فاستر، 1943) بود. در 1958 دعوت ولز را اجابت کرد تا بدون ذکر نامش در نقش پزشک قانونی مَست نشانی از شر ظاهر شود. از همه جالب تر، وقتی بود که باز در نقش یک امریکایی از همه جا بی خبر در وین در مرد سوم، تحت الشعاع «هاری لایم»/ ولز قرار می گرفت. نزد سلزنیک هم چندان شکوفا نشد: گذشته از برخی بازی های استثنایی از جمله نقش برآشوبنده ی دایی جنایت کار در سایه ی یک شک، اغلب سلزنیک او را به دیگر کمپانی ها قرض می داد یا مقابل جنیفر جونز در نقش متعارف قهرمان مرد می گماشت. کاتن در این فیلم ها بیش تر آدم معقول و مصلحت اندیشی بود که مقابل شخصیت های دوپهلو و جذاب، طبعاً نمودی نداشت: برادر خوب و آرام در جدال در آفتاب، مقابل گریگوری پک و جنیفر جونز، نقاش آرزومندِ تصویر جنی و با درخشش در نقش شوهر خشن و سبع زیر رأس الجدی، آرام آرام در نقش مردانی میان سال اسیر نفوذ زنان جا افتاد. او شوهر مریلین مونرو در آبشار نیاگارا و بتی دیویس در آن سوی جنگل بود؛ که در هر دو مورد زنان به او خیانت می کردند. سرانجام نقش های کوچک قلمروی نهایی او شدند. از جمله در هیس، هیس، شارلوت عزیز، پچولیا و جراحی که وینست پرایس در پی او است، در دکتر فیبز نفرت انگیز.

از فیلم ها:

1941 - لیدیا (دوویویه)، همشهری کین (ولز)؛ 1942 - سفر به درون ترس (ن. فاستر) (+ هف)، خانواده ی باشکوه آمبرسن (ولز)؛ 1943 - سایه ی یک شک (هیچکاک)؛ 1944 - از وقتی که رفتی (کرامول)، چراغ گاز (کیوکر)، تو را خواهم دید (دیترله)؛ 1945 - نامه های عاشقانه (دیترله)؛ 1946 - جدال در آفتاب (ک. ویدور)؛ 1947 - دختر مزرعه دار (پاتر)؛ 1949 - مرد سوم (ک. رید)، آن سوی جنگل (ک. ویدور)، تصویر جنی (دیترله)، زیر رأس الجدی (هیچکاک)؛ 1950 - دو پرچم به غرب (وایز)، ماجرای سپتامبر (دیترله)؛ 1951 - مرز رام نشده (فرگونز)؛ 1952 - دام فولادین (ا. استون)، اتللو (ولز)؛ 1953 - آبشار نیاگارا (هاتاوی)؛ 1956 - قاتل رها شده است (باتیکر)، ته بطری (هاتاوی)؛ 1957 - قطار سریع السیر پکن (دیترله)؛ 1958 - از زمین تا فضا (هاسکین)، نشانی از شر (ولز)؛ 1960 - فرشته ی سرخ پوش (ن. جانسن)؛ 1961 - آخرین غروب (آلدریچ)؛ 1964 - هیس، هیس، شارلوت عزیز (آلدریچ)؛ 1965 - اسکار (ر. راس)، قتل عام بزرگ قبیله ی سو (سالکو)؛ 1966 - دام پول (کندی)، بی رحم ها (کوربوچی)؛ 1967 - دزد الماس ها (د. تیلر)؛ 1968 - پچولیا (ر. لستر)؛ 1970 - تورا! تورا! تورا! (فلایشر)؛ 1971 - دکتر فیبز نفرت انگیز (فوئست)؛ 1972 - ورق باز علمی (کومنچینی)؛ 1973 - خوراک سویا - عدس سبز (فلایشر)، تعادل ظریف (ت. ریچاردسن)؛ 1975- ت مثل تقلب (ولز)، ولگردان جنگل (گارنت)؛ 1977 - فرودگاه 77 (جیمسن)، آخرین پرتوی غروب (آلدریچ)؛ 1978 - کاروان ها (فارگو)؛ 1979 - جزیره ی مردان ماهی وار / جزیره دگرگونی ها (مارتینو)؛ 1980 - دروازه ی بهشت (چیمینو)؛ 1981 - بازمانده (د. همینگز).



نظرات کاربران
Send Comment
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.