Saturday, January 25, 2014
Estimated time of study:
موارد بیشتر برای شما

رابرت ردفورد

رابرت ردفورد

Redford, Robert

بازیگر، کارگردان (1937، سانتامانیکای کالیفرنیا- امریکا)

با نام چارلز رابرت ردفورد جونیر به دنیا آمد. با بورسی که به خاطر بیس بال به دست آورده بود، به دانشگاه کلرادو رفت. اما خیلی زود ترک تحصیل کرد. علاقه اش در هنر به نقاشی بود؛ برای همین به اروپا رفت اما کاری از پیش نبرد. به امریکا بازگشت و به طور هم زمان، آموختن نقاشی را در انستیتوی پرات و بازیگری را در آکادمی هنرهای دراماتیک امریکا آغاز کرد. در سال 1959، برای نخستین بار در برودوی در نمایش داستان باور نکردنی روی صحنه رفت. در همین نخستین کار، نقشی را ایفا کرد که به زندگی گذشته اش شباهت زیادی داشت: نقش یک بازیکن بیس بال. تا هشت سال بعد که با پا برهنه در پارک جین ساکس در کنار جین فاندا به یک ستاره ی محبوب تبدیل شد، تقریباً کار قابل توجهی در کارنامه نداشت. یکی دو مجموعه ی تلویزیونی کم اهمیت و چند فیلم نه چندان مهم، همه کارنامه ی ردفورد تا پیش از 1967 بود. با بوچ کسیدی و ساندانس کید که دو سال پس از فیلم ساکس روی پرده رفت، محبوبیتش دو چندان شد و زمنیه های حضور پُر قدرتش در هالیوود دهه ی 1970 به وجود آمد. در همان سال، تهیه کنندگی را هم تجربه کرد و پس از بازی در دو فیلم پیاپی از سیدنی پولاک، بار دیگر در دغل بازیِ جرج روی هیل بود که به چشم آمد. او به هم راه پل نیومن، چنان زوجی دوست داشتنی را شکل دادند که حتی آکادمی هم مسحور آن شد و ردفورد را برای این فیلم، کاندیدای دریافت جایزه ی اسکار کرد. در همین زمان بود که «وایلدوود اینتر پرایز» را تأسیس کرد؛ یک کمپانی فیلم سازی که نخستین هذفش، تولید همه مردان رئیس جمهور بود.

جسارت ردفورد در کنار آلن ج. پاکولا در پرداختن به ماجرای واترگیت، نشان از میزان قدرت او در دل نظام فیلم سازی امریکا داشت. در 1977 یکی از بازیگران پلی در دوردست ریچارد آتن بارو بود؛ حماسه ای که به فاجعه انجامید؛ هر چند ردفورد برای حدود 30 دقیقه حضورش، دو میلیون دلار دست مزد گرفته بود. با آغاز دهه ی 1980 پا به حیطه ای تازه گذاشت و مردم عادی را کارگردانی کرد. این نخستین تجربه ی کارگردانی، برایش اسکاری به هم راه د اشت که در پی 20 سال بازیگری به آن دست نیافته بود. یک سال بعد انستیتو ساندنس را بنا نهاد که آؤام آرام به بهشت فیلم سازان مستقل تبدیل شد. در این دهه ی مهم ترین فیلمش در مقام بازیگر، از افریقا ساخته پولاک در کنار مریل استرپ بود که بازی اش در مقابل نمایش خیره کننده استریپ، تقریباً دیده نشد. در دهه ی 1990 و در شرایطی که ششمین دهه ی از عمرش را می گذراند، به نخستین گزینه برای درام های عاشقانه با حضور مردان میان سال تبدیل شد. حاصل این نقش آفرینی ها، فیلم هایی مثل هاوانا، پیشنهاد قبیح، خصوصی و شخصی و نجواگر اسب بود که از میان آن ها، فیلم ایدریان لین، پیشنهاد قبیح، به یکی از محبوب ترین های دهه ی بدل شد. در این سال ها او هم چنین رودخانه ای از میان آن می گذرد و مسابقه ی پرسش و پاسخ را کارگردانی کرد که بار دیگر، اثبات گر توانایی های فوق العاده او در مقام کارگردان نسبت به بازی هایش بود.

وقتی کلینت ایست وود پل های مدیسن کانتی (1995) را ساخت و خود نقش اصلی اش را بازی کرد، خیلی ها فیلم را متعلق به ردفورد دانستند. در واقع مهم ترین تفاوت درفورد با بازیگران هم دوره اش،؛ این است که در ششمین دهه ی عمر هم می تواند یک عاشق کاملاً پذیرفتنی و قابل باور باشد. این نه به نوع بازی، که بیش تر به چهره ای باز می گردد که پیری را چندان نمی شناسد. ردفورد در سینمای امریکا، به نوعی یک شمایل تأثیر گذار است. ستاره ای که در مواقع لزوم، همیشه عکس العمل نشان می دهد و جسارت هایش هر چند چندان عمیق نیست و بیش تر جنبه نمایشی دارد، اما می تواند دل سینما روی ساده ای را که به ستاره اش دل بسته، خوش کند. همین روحیه ی نمایش گری سبب می شود کسی نپرسد که در فاصله ای کوتاه، بازی در یک اثر تبلیغاتی مثل سه روز کندور و اثری انتقادی مثل همه مردان رئیس جمهور چگنه امکان پذیر است؛ تأسیس ساندنس هم که حالا دیگر بهشت سینمای مستقل لقب گرفته، می تواند در همین تعبیر معنی شود. با این که ردفورد بازیگر محبوبی است اما باید پذیرفت که عمده ی اعتبار سینمایی اش را در دو دهه ی پایانی قرن بیستم، از کارگردانی هایش کسی کرده و خودش هم این نکته را پذیرفته؛ چرا که در تمام فیلم هایی که کارگردانی کرده، اغلب بازیگر نبوده است. ردفورد در مقام یک ستاره ی از پیش بینی پذیرترین عاشق های سینماست. او در پا برهنه در پارک همان قدر عاشق و دوست داشتنی است که در از افریقا، و در پیشنهاد قبیح همان قدر معادلات هم ذات پنداری را به هم می ریزد که در نجواگر است. همین داشتن جاذبه در پس نقش های نه چندان مثبت هم، از جمله نشانه های شمایل بودن ردفورد است.

از فیلم ها (به عنوان بازیگر):

1962- شکار جنگ (یاندرز)؛ 1965- موقعیت مأیوس کننده اما نه جدی (گ. راینهارت)؛ 1966- تعقیب (آ. پن)، این ملک محکوم است (س. پولاک)، درون دیزی کلوور (مالیگان)؛ 1967- پا برهنه در پارک (ساکس)؛ 1969- بوچ کسیدی و ساندانس کید (ج. ر. هیل)؛ 1970- فاس کوچک  و هالزی بزرگ (فیوری)، به آنان بگویید ویلی بوی این جاست (ا. پولانسکی)؛ 1972- الماس داغ (یتس)، جرمیا جانسن (س. پولاک)، کاندیدا (ریچی)؛ 1973- آن طور که بودیم (س. پولاک)، دغل بازی (ج. ر. هیل)؛ 1974- گتسبی بزرگ (کلیتن)؛ 1975- سه روز کندور (س. پولاک)، والدو پپر بزرگ (ج. ر. هیل)؛ 1976- همه مردان رئیس جمهور (پاکولا)(+ تا)؛ 1977- پلی در دوردست (آتن بارو)؛ 1979- سوارکار الکتریکی (س. پولاک)؛ 1980- بروبیکر (رُزنبرگ)، مردم عادی (فقط ک.)؛ 1984- با استعداد (لوینسن)؛ 1985- از افریقا (س. پولاک)؛ 1986- وکلای دادگستری (رایتمن)؛ 1988- نبرد میلاگرو بینفیلد (فقط هت، ک.)؛ 1990- هاوانا (س. پولاک)؛ 1992- رودخانه ای از میان آن می گذرد (فقط ک.)، دزدان آرام (رابینسن)؛ 1993- پیشنهاد قبیح (ا. لین)، مسابقه ی پرسش و پاسخ (فقط ت.، ک.)؛ 1996- خصوصی و شخصی (ایونت)؛ 2000- افسانه بگرونس (فقط هت، ک.).



Send Comment
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.