Saturday, January 25, 2014
Estimated time of study:
موارد بیشتر برای شما

مایکل ردگریو

مایکل ردگریو

Redrave, Michael         

بازیگر (1908، بریستول- انگلستان؛ 1985)

پدرش، روی ردگریو، بازیگری انگلیسی بود که در فیلم های صامت استرالیایی بازی می کرد. تحصیلاتش را در کمبریج به پایان برد. ابتدا روزنامه نگار و مدیر مدرسه بود. در سال 1934 نخستین نقش تآتری اش را ایفا کرد و پس از چندی یکی از مشخص ترین بازیگران انگلستان شد. از 1936 به عنوان متخصص نقش های پُر مغز و فکورانه در فیلم های متعددی بازی کرد. در اواخر دهه ی 1940 و اوایل دهه ی 1950 به نقطه اوج کارنامه ی سینمایی اش رسید؛ یعنی زمانی که در فیلم هایی مثل قلب گرفتار، نسخه ی براونینگ و اهمیت ارنست بودن بازی کرد. در تآتر، نمایش های متعددی را کارگردانی و تهیه کرد و نویسنده ی نمایش نامه هایی مثل مرد هفتم و پسر سیرک (هر دو در 1935) و اوراق آسپرن (1959)- اقتباسی از رمان هنری جیمز- بود. کتاب های دیگری نیز نوشته است: روش ها و ابزارهای بازیگر (1955)، قصه مونته بانک (1959) و خود سرگذشت نامه هایی با نام های نقاب یا چهره: انعکاس هایی در آینه بازیگر (1958) و در چشم ذهن من (1983). در 1959 لقب «سر» گرفت. همسرش، ریچل کمپسن (1935- 1985)، نیز بازیگر بود و نتیجه این ازدواج یک پسر (کورین) و دو دختر (لین و ونسا) بود که همگی بازیگران تآتر و سینما هستند. بر اثر ابتلا به پارکینسن درگذشت.

ردگریو مثل بسیاری بازیگران انگلیسی هم نسلش در سینمای این کشور، بازیگری را با تآتر آغاز کرد و ارتباط زنده با صحنه را در تمام طول کارنامه اش حفظ کرد. در واقع آوازه او در مجامع سینمایی امریکایی با نسخه ی سینمایی سوگواری برازنده الکتراست، درامی از یوجین اونیل درباره ی تضاد نسل ها، آغاز شد. اگر چه در اقتباس های سینمایی نمایش نامه های معروف بازی کرده است، نباید او را در وهله اول یک بازیگر تآتر با فعالیت های گه گاه سینمایی دانست. در واقع او به طور مرتب قابلیت تبدیل شخصیت های ادبی به شخصیت های نیرومند سینمایی را نشان داده است. مثال خوبی از این توانایی او نقش «برادر بزرگ» در نسخه ی سینمایی 1984 جرج اورول (محصول 1955) است که او عنصر تهدید ذاتی این شخصیت را آشکار می کند ضمن این که با روح بخشیدن به نقش، آن را از یک نواختی نجات می دهد. در 1970 عمق رنج و سرخوردگی راوی رمان واسطه ل. پ. هارتلی را در فیلم جوزف لوزی بر مبنای آن، منتقل کرد (لوزی قبلاً نیز نقش گیرای یک الکلی را در فیلم زمان بی ترحم به ردگریو داده بود)؛ راوی مسنی که به دلیل آگاهی بحرانی اش از روابط نزدیک در سنین پایین، هنوز دچار شوک غیر قابل جبرانی است. علاوه بر این او نقش های دوم گیرایی در تنهایی یک دونده دوی استقامت و خداحافظ آقای چیپس که مآخذ ادبی داشتند، ارائه داد. با این حال جذابیت های بازی او منحصر به اقتباس های ادبی و نقش های «سنگین» نیست. بازی به یاد ماندنی او در نخستین فیلمش، موسیقی شناس بازیگوش و بی خاصیت فیلم خانم ناپدید می شود با ترکیبی از طنز، ظرافت و هوشمندی توأم بود. در دهه ی 1940 از ستارگان  موفق و پول ساز سینمای انگلستان به شمار می آمد. علاوه بر این، فعالیت ردگریو در زمینه ی کارگردانی و تهیه نمایش نامه ها، قابل ملاحظه است.            

از فیلم ها:

 1938- خانم ناپدید می شود (هیچکاک)، صعود (ک. رید)غ 1939- زندگی دزدیده شده (تسینر)، ستارگان به پایین می نگرند (ک. رید)؛ 1941- انسداد بزرگ (فرند)، کیپس (ک. رید)، جینی (فرنچ)؛ 1942- صخره رعد (ر. بولتینگ)؛ 1945- راهی به سوی ستارگان (اسکوییت)؛ 1946- قلب گرفتار (ب. دیردن)؛ 1947- مرد درون (نولز)، سوگواری برازنده الکتراست (د. نیکولز)؛ 1948- راز پشت در (ف. لانگ)؛ 1950- نسخه ی       براونینگ (اسکوییت)؛ 1951- اهمیت ارنست بودن (اسکوییت)؛ 1954- سذشکن ها (م. آندرسن)، شال گردن سبز (مور اوفرال)؛ 1955- 1984 (م. آندرسن)، آه، رُزالیندا! (م. پوئل و پرسبرگر)، گزارش محرمانه (ولز)؛ 1956- زمان بی ترحم (لوزی)، جاده سعادت (ج. کلی)؛ 1958- قانون و بی نظمی (چ. کرایتن)، امریکایی آرام (منکه ویتس)؛ 1959- با شیطان دست بده (م. آندرسن)، غرق کشتی مری دیر (م. آندرسن)؛ 1961- بی گناهان (کلیتن)؛ 1962- تنهایی یک دونده دوی استقامت (ریچاردسن)؛ 1965- کسیدی جوان (ج. فورد و کاردیف)، قهرمانان تله مارک (آ. مان)؛ 1967- تپه (لومت)؛ 1968- مأموریت K (گِست)؛ 1969- خداحافظ آقای چیپس (هـ . راس)، دیوید کاپرفیلد (دانیل مان)، آه! چه جنگ دل نشینی (آتن بارو)؛ 1970- واسطه (لوزی)، خداحافظ متولد برج جوزا (آ. گیبسن)؛ 1971- نیکلاس و الکساندرا (شفنر)؛ 1972- آخرین هدف (اسپنتن- فاستر).



Send Comment
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.