The current route :
هشت سال غیرت، یک عمر افتخار؛ بازخوانی دفاع مقدس و حماسهآفرینی ملت ایران
درجات مختلف ناشنوایی و عوامل موثر در درمان آن ها
بهترین روش نگهداری از نخود فرنگی در یخچال و فریزر
بهترین روش نگهداری از کنگر در یخچال و فریزر
بهترین روش نگهداری از کلم بروکلی در یخچال و فریزر
چرا ازدواج سفید تهدیدی برای خانواده و جامعه است؟
گرم ترین نقطه جهان کجاست؟
«۱۰ گفتار از امام عصر (عج): راهنمای زندگی ولایی در عصر غیبت»
حضرت معصومه در قم و میان اهل خودشان
بهترین روش نگهداری از کدو حلوایی در یخچال و فریزر
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
پیش شماره شهر های استان گیلان
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نحوه خواندن نماز والدین
پیش شماره شهر های استان مازندران

آب هم هرم عطش خیز تو را باور کرد
آب هم هرم عطش خیز تو را باور کرد وقتی از خشکی لبهات لبش را تر کرد آن چنان آه کشیدی تو درآیینهی خون که غریو نفست گوش فلک را کر کرد

آب هر چند که مهریه دلتنگیهاست
آب هر چند که مهریه دلتنگیهاست آب یک عمر خجالت زدهی روی شماست آب آتش شد و بر مجمرهی جان افتاد نیمه شب، خستگی شهر به دوشاش پیداست

آب و عطش
از آن زمان که آه نبخشوده آب را دیگر ندیده هیچ کس، آسوده، آب را حق میدهم به آب که مرداب میشود شرم از نگاه خیس تو، فرسوده آب را

این سان
... صدای آب درآمد، چرا خدا، این سان؟ که تشنه از لب او ماندهام جدا، این سان
تمام بودن فردا به پای امروز است برای ماندن دینت چرا چرا این سان؟

این ذبح عظیم...
اینک دلباخته تا مرز عدم میآید آفتاب است که از شرق حرم میآید سدی از بال ملائک بگذارید که او

این بار چندم است...
بانو! کمر به کشتن خورشید بستهاند این بار چندم است دلت را شکستهاند این تشت، تشت خون جگر گوشه تو نیست؟

ایل تشنه
انی صد دشنه در تن یک ایل تشنه میشود از برنگشتنت یک ایل تشنه، تشنه اگر بود زنده بود با تکیه بر ترنم چشمان روشنت

ای مسافر غریب، ای پرنده شهید
ای مسافر غریب، ای پرنده شهید ای همیشه سربلند، ای نجیب رو سپید سوره فصیح نور، بر لب تو میشکفت آفتاب عشق و درد در دل تو میتپید

ای شمشیرها دستم مگیرید!
این کیست از خورشید مولا، ماهروتر بی تابتر، عاشقتر، عبدالله روتر میگفت من دست از حسینم برندارم الا شود بازویم از خون وضو، تر میگفت ای شمشیرها دستم مگیرید

اولین داغ
شب سکوت وهم در مرداب ریخت جرعه جرعه جام خون در خواب ریخت شب صدای عاشقی را محو کرد شب زیارتگاه خورد و خواب شد