The current route :
زیارت اربعین؛ طلوع هویت شیعی و قدرت نرم اسلام
فرهنگ اربعین در برابر شبهات: پاسخ به چهار شبهه کلیدی با قرآن، حدیث و عقل"
اربعین: حماسه جهانی استکبارستیزی؛ ابعاد و ظرفیتهای ضد سلطه پیادهروی حسینی
آسیب شناسی پیاده روی اربعین و رهیافت های تقویت آن
ظرفیت راهپیمایی اربعین؛ از مناسک عبادی تا بازوی تمدنی جهان اسلام
تحلیل جامع اربعین: از فرصتهای تمدنی تا چالشهای عملیاتی و معنوی
راز ماندگاری اقتدار ایران؛ تحلیل بیانات رهبر انقلاب در بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر
از خانه تا کربلا: هفت درس اخلاقی از مسیر اربعین برای خانواده
نکاتی برای پیشگیری از مشکلات گوارشی در پیاده روی اربعین
سامانه گاسپیل اسرائیل، از ردیابی تا انهدام سوژه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
پیش شماره شهر های استان گیلان
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟

ماندهای تا برود عشق به اوج ملکوت
ماندهای تا بکشی بار مصیبتها را تا که آتش زنی از داغ، دل دریا را ماندهای تا برود عشق به اوج ملکوت تا نگیرد نگه آینه را زنگ سکوت

لحظهی باران
دیگر غروب ، قصه به پایان رسیده بود آرامش نخست به طوفان رسیده بود «خون می گذشت از سر ایوان کربلا»

لب تشنگان خیمه خورشید
شوری به اشک میدهد آوای یاحسین(ع) امشب شب دعا، شب پرواز تا حسین(ع) امشب که میهمان گل و نور میکند لب تشنگان خیمه خورشید را حسین(ع)

لای لای مادری در باد
و پیچید و گذشت از آسمانها اختری در باد رها شد هق هق گهواره بی اصغری در باد و در بغض غریب شانههای آسمان میریخت صدای لای لای دلنشین مادری در باد

گنجشکهای هراسان
مردم! دلم را ندیدید دیروز این دور و برها؟گم کردهام قلب خود را انگار ای همسفرها دیروز دیدم که قلبم این دور و بر میخرامید امروز اما ندیدم او را این دور و برها

گلوی معطر در باد
ستاره میشود و میوزد سری در باد چنانکه، پیکر در خون شناوری در باد نوای رودکی و سوز چنگ میآید به مویههای غم انگیز دیگری در باد

گلوگاه
باز در آوار تن نخلها شمر به آغوش گلو رفته بود! کوفه به تنهایی خود میگریست نیزه به خورشید فرورفته بود

گلهای سرخ
کاش میگشتم فدای دست تو تا نمیدیدم عزای دست تو خیمههای ظهر عاشورا ، هنوز تکیه دارد بر عصای دست تو

گلستان پیمبر
میتپد در نبض خورشید اضطراب میخروشد العطش از نای آب باد میتازد خروشان رعدگون میبرد صحرا به صحرا بوی خون

گل خورشید
سبز شد سری بر نی، رو به روی چشمانش جان گرفته شعری تر، در گلوی چشمانش شیههای کشید و تاخت، روی شانههای دشت ذوالجناح خونین از، جستجوی چشمانش