0
The current route :
من به یاد تو بهار می­ شوم شعر

من به یاد تو بهار می­ شوم

تو قلب­های مُرده را همیشه زنده می­ کنی و خانه ­ی دلِ مرا پُر از پرنده می ­کنی
سیر و سلوک... شعر

سیر و سلوک...

باید دوباره برخاست از خواب ِتوت، شیرین همراه ِکرم ها رفت تا عُمقِ سیب، پایین
امیدت به خدا باشه آموزه های نورانی

امیدت به خدا باشه

آدم به امید زنده‌ست. امید که باشه آدم خیلی راحت با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنه؛ اما امید که نباشه روحیه‌ی کار کردن هم نیست. دیگه حال و حوصله نداریم. بعضی‌ها به اینو اون امید دارن، همش چشمشون به کمک اوناست...
به زودی شعر

به زودی

شبنم نشسته روی گل­ها گل­های باغ آرزوها تنها درخت خشک این باغ گل می­کند امروز و فردا
بیا ببین شعر

بیا ببین

نگاه می‌کنی به من ‏ ‏منی که رو به روی آینه‏ مقابل نگاه تو نشسته‌ام ‏ نگاه می‌کنم به تو ‏
آدم، فرشته... داستانک

آدم، فرشته...

فرشته بال هایش را که شسته بود و انداخته بود روی طناب تا خشک بشود را مرتب تا کرد و گذاشت توی چمدانش. برای آمدن به زمین با خودش دو تا دست بال آورده بود؛ بال خودش و یک دست بال اضافه! چون آب و هوای زمین آلوده...
بنویس سپید، سپید می شوی! نماز و نیایش

بنویس سپید، سپید می شوی!

بنویس باران، جاری می­شوی. بنویس خورشید، روشن می­شوی. بنویس پنجره امیدوار می شوی. ننویس دیوار، نا امید می­شوی...