0
The current route :
شلمچه كربلاي دوباره عملیات‌ها

شلمچه كربلاي دوباره

موقعيت برتر سياسي، نظامي ايران كه در فتح فاو حاصل شد، به رغم تلاش‌هاي دشمن در چارچوب استراتژي دفاع متحرك، حملات هوايي به مراكز صنعتي، حمله به منابع نفتي و نفتكش‌هاي ايران و ديگر اقدامات تبليغاتي و رواني،...
احمد همت عملیات‌ها

احمد همت

در اين نيمه شب سرد زمستاني! سلام بر قامت بلندتان و سلام بر رخ زيبايتان. ياد و خاطره‌ي سبزتان، مرا از جبهه‌ي مريوان عبور مي‌دهد و تا اورامانات پيش مي‌برد. عباس كريمي، علي اصغر رنجبران، حسين قجه‌اي!...
استاد زاده شهيد سایر شهدا

استاد زاده شهيد

نام شهيد شاه آبادي را که بياوري همه در جوابت مي گويند:«استاد امام (ره)را مي گويي ديگر؛ ايشان که شهيد نشده اند؟!» حالا بايد توضيح دهي که پسر استاد امام (ره)را مي گويم؛ همان که در جنگ تحميلي شهيد شد. همان...
پرواز در بازي دراز سایر شهدا

پرواز در بازي دراز

جلد قديمي و تقريباً پوسيده ي کتاب را ورق زد. روي اولين صفحه از کتاب با خط درشت نام کتاب نوشته شده بود: همه با هم برابرند. چشم هايش تا انتهاي صفحه سر خورد و روي نام «مهاتما گاندي» ثابت ماند. از افکار...
شهيد امير دباغ زاده سایر شهدا

شهيد امير دباغ زاده

در آخرين روز بهار سال چهل و سه، حاج حسين آقا دباغ زاده و مريم خاتون صاحب پسري شدند که مثل بهار لطيف بود و خوش بو.امير، گل پسرخانه بود؛ بعد از چند خواهر، حسابي عزيز کرده مامان و بابا! پدر تمام آرزوهايش...
ستاره هاي سهيل ادبیات دفاع مقدس

ستاره هاي سهيل

کم کم به حوزه هنري نزديکي مي شويم. همان جايي که بيشتر اوقات از اين قبيل همايش هاـ همايش رزمندگان گردان حمزه (ع)ـ برگزار مي شود. جايي براي پارک ماشين نيست اين به آن معني است که همه آمده اند و من و دوستانم...
رمل هاي شهيد ادبیات دفاع مقدس

رمل هاي شهيد

جاده بازاست تا شهادت هست، کفشهاي من و تو وامانده ست بندها را ببند!راه بيفت! جاده چندي ست بي صدا مانده ست بوي «اي کاش» مي دهد دهنت، گريه تنهاترين بهانه ي توست هي دريغ و دريغ، حسرت تيغ، تيغ در اين دريغ...
ماجراي سانسور نامه ها ادبیات دفاع مقدس

ماجراي سانسور نامه ها

هرگاه عراقي ها به هيأت صليب سرخ اجازه ي ورود به اردوگاه را مي دادند تا از ما بازديد نمايد، مدت زمان بازديد دو سه روز طول مي کشيد. صليبي ها نامه هايي را که از ايران براي ما ارسال مي شد و گاهي عکس همراه...
بوي گوگرد، بوي خاک ادبیات دفاع مقدس

بوي گوگرد، بوي خاک

در زندگي آدم ها روزهايي هست که تحت هيچ شرايطي فراموش نمي شود و از ذهن محو نمي گردد.هر سال با طلوع آفتاب روز 25 فروردين، من ناخواسته به 25 فروردين ماه سال 1360 برمي گردم. روزي که من براي اولين بار در عمليات...
جشن پتو ادبیات دفاع مقدس

جشن پتو

شب جمعه بود.من با هادي و جليل و اکبر و سيد محسن رفته بوديم حسينه ي لشکر. نماز که تموم شد، طبق هر شب جمعه دعاي کميل خونديم. اون موقع گردان تخريب حسينيه نداشت و ما براي نماز و ناهار و شام مي رفتيم حسينيه...