خلاصه داستان: در امريكاى جنوبى، مردى انقلابى ( فرديناندوف ) مدت‏ها است كه زندانى است. او پس از ده سال، يك روز مرخصى مى‏گيرد. اما از اين فرصت استفاده مى‏كند تا اعتصابى را سازمان بدهد. شرح فيلم: فضاى پر...

خلاصه داستان: سال 1915. گروهى دانش‏آموز در يكى از شهرهاى آلمان بر اثر تبليغات معلم‏شان داوطلب پيوستن به ارتش مى‏شوند. شخصيت اصلى ميان آنان پسرى حساس و زيرك به نام « پاول » ( ارز ) است، كه تمام هم‏كلاسى‏هايش...

خلاصه داستان: شاعرى جوان ( ريورو ) متوجه مى‏شود كه در و پنجره‏هاى اتاقش ناپديد شده‏اند. او از راه آينه به « آن طرف » مى‏رود و در راهروى هتلى از سوراخ كليدها اتاق‏ها را تماشا مى‏كند. شرح فيلم: نخستين...

خلاصه داستان: در سال‏هاى جنگ جهانى اول، چهار سرباز آلمانى، كه در جبهه‏ها به نبرد مشغول هستند، يكى پس از ديگرى كشته مى‏شوند. شرح فيلم: نخستين فيلم ناطق پابست به تمامى بر« واقعيت » مبتنى است. اين جا صحنه‏هاى...

خلاصه داستان: « كاپيتان جفرى ت. اسپالدينگ » ( گروچو ) از افريقا برمى‏گردد و يك راست وارد يك مهمانى رسمى در عمارت « خانم ريتنهاوس » ( دومونت ) مى‏شود. ميان مهمانان، « سينيور امانوئل راولى » ( چيكو ) و «...

خلاصه داستان: «آنا » ( گاربو ) پس از سال‏ها نزد پدرش ( ماريون ) باز مى‏گردد. در حالى كه زندگى نابه‏سامانى را به عنوان خيابان‏گرد پشت سر گذاشته است. پس از چندى ملوانى به نام « مت » ( بيكفورد ) به « آنا...

« كيتى دارلينگ » ( مورگان ) ستاره‏ى واريته‏هاى كمدى، دخترش « آپريل » را به صومعه مى‏فرستد تا دور از هياهوى حرفه‏ى نمايش تربيت شود. « آپريل » ( پيرز ) پس از هفده سال، صومعه را ترك مى‏كند و نزد مادرش برمى‏گردد....

خلاصه داستان: كشاورزى به نام « زيكه » ( هينز ) به « چيك » ( مكينى ) دل مى‏بندد و همه‏ى پول خانواده‏اش را به خاطر او از دست مى‏دهد. سپس در مبارزه‏اى برادرش را مى‏كشد و توبه مى‏كند تا به كسوت مبلغان مسيحى...

خلاصه داستان: « ويرجينيايى » ( كوپر ) سركارگر مزرعه‏اى در ايالت وايومينگ است. او در مزرعه، كارى براى دوست قديمى‏اش، « استيو » ( آرلن ) جور مى‏كند و ديرى نمى‏گذرد كه هردوى آنان به « مالى » ( برايان )، معلمه‏ى...

خلاصه داستان: « كويينى » ( پيج ) و « هنك » ( لاو ) خواهرانى رقصنده و آوازخوان هستند. آنان به اتفاق دوست رقاص « هنك »، « ادى » ( كينگ )، قصد دارند بخت و اقبال خود را در برودوى بيازمايند. « ادى » دل‏باخته‏ى...