لذت (به آلمانی Lust) بیشتر زاده ی «اصل تحول» نفسانی است تا نوعی فعالیت روانی. می توان آن را به طور دقیق تری حاکی از «اصل لذت/ درد» دانست، یعنی فرایندی که موجب اجتناب از افزایش تحریکات نفسانی می شود، چه...

اصطلاحی است که فروید در سال 1923 ابداع کرد و به معنی ساحَتی است که به موجب «تجزیه ی شخصیت نفسانی» کشف شد. فَرامَن یا به اصطلاح قدما نفس لوامه «بخشی از منِ نفسانی است که در تضاد با بخش دیگر آن قرار می گیرد

لفظِ آلمانیِ Phantasie هم به معنی قوه ی تخیل است و هم به معنی صور تخیلی. در عُرف فروید، فانتسم فراورده ای از فعالیت های نفسانی است که با ساخت و پرداختِ سناریوهای مختلف یعنی از طریق رؤیاهای روزانه در پی...

گرچه اصطلاحی خاص در عرف فروید نیست، ولی همچون مفهوم مطلوب* واجدِ سهمی قاطع در نظریات اوست. فاعل نفسانی برعکس مطلوب آرزومندی که بلافاصله برای کودک جای مهمی احراز می کند، موجودیت خود را به تدریج به

گرچه اصطلاحی خاص در عرف فروید نیست، ولی همچون مفهوم مطلوب* واجدِ سهمی قاطع در نظریات اوست. فاعل نفسانی برعکس مطلوب آرزومندی که بلافاصله برای کودک جای مهمی احراز می کند، موجودیت خود را به تدریج به

این اصطلاح را فروید در سال 1895 جعل کرد تا بدین وسیله روش فکری و نحوه ی برداشت خود را در مطالعه ی فرایندهای نفسانی ناآگاه مشخص کند. این نوع مطالعه در کنار یا ورای روان شناسی رایج قرار دارد و مختص به بررسی...

عقده عبارت از مجموعه ی ساخته و پرداخته ای از تصورات است یا به عبارتی دیگر «مجموعه ای است خاص از افکار و علایقی که دارای قدرتی عاطفی باشند». فروید با ابداع تعبیری چون عقده ی کسترسیون، یعنی محرومیت از ذَکَر،

تعبیر عقده ی ادیپ از آنِ‌ فروید است و یکی از مهم ترین اصول نظریه ی او را تشکیل می دهد. وی مفهوم آن را برای اولین بار در سال 1895 به کار گرفت، ولی اصطلاح خاص آن را در 1910 مورد استفاده قرار داد. عقده ی...

عشق لفظی است که واجد تعدد معنای خاصی است و به کشش و وابستگی عاطفی و جسمی نسبت به فردی دیگر دلالت دارد و دارای صور گوناگونی است (عشق مادری، عشق برادرانه، عشق جنسی...). ولی نزد فروید به معنای رابطه ای

اصطلاحی است که از علم طب به عاریت گرفته شده است و به نشان و علامتی اطلاق می شود که حاکی از نوعی کژکاری در ارگانیسم یا ضایعه ای در جسم باشد که علت آن روشن نباشد.