The current route :
سیاه چاله ها چقدر می توانند بزرگ شوند؟
آنفولانزای 1404؛ از علائم تا درمان
عجیب ترین روستاهای جهان
طرز تهیه گردو کباب همدان + تاریخچه و خواص آن
جملاتی که نشانه اضطراب در کودکان است
نشان «چشم» در گوشی های سامسونگ چه معنایی دارد؟
نقره به جای طلا برای سرمایه گذاری مناسب است؟
راهکارهای درست برای استراحت بین درس خواندن
نحوه درس خواندن در خانه شلوغ و پر سر صدا
در جواب آفرین چه بگوییم
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان گیلان
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
ورزش در قرآن کریم(3)
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟

خرمای شیرین...
رسول با چوب روی دیوار خط کشید و دوباره زیر لب خط ها را شمرد:
- «شد 15روز. پس چرا نیامد؟ نکنه چاخان کردی؟»
دیلو، دستش را روی سینه اش گذاشت و برافروخته گفت: « آقام خودش گفت همین روزها می آید. تازه...

تخممرغ ها پشت در بود
مامان در مرغ دانی را که باز کرد، همه چیز را فهمید. فکر نمی کردم به این زودی ها از ماجرا سر دربیاورد. خودم را دلداری می دادم که آخرش می فهمید. حالا امروز نه، فردا. اصلا تقصیر من نبود، تقصیر مرادی بود...

دو خط آب...
صدای میرزا بریده بریده می آمد بالا. عباس سرش را توی چاه کرد و طناب را بالا کشید. بعد دلو را خالی کرد روی زمین و گفت: «میرزا پیر شده، دیگه آدم چاه نیست. اگه اون پایین خفه بشه، تو جرات داری بری پایین یا...

روزی که حال زمین بد شد
آن روز صبح وقتی زمین چشم هایش را باز کرد، دید نمی تواند خوب نفس بکشد و نمی تواند با چشم هایش اطرافش را خوب ببیند. هرچه چشم هایش را مالید، هرچه نفس عمیق کشید، دید نه که نه؛ هیچچیز تغییر نکرد.

می خواهم معلم باشم
روز معلم که می رسد هدیه ی کوچکی آماده می کنی، با وسواس خاصی آن را تزیین می کنی و دلت می خواهد هرچه زودتر آن را به معلمت هدیه کنی و آن زمان که هدیه را از دستت می گیرد چشمانش را با دقت برانداز کنی.

با خواندن، سفر آغاز میشود
تا به حال فکر کرده بودید که حل کردن مسایل ریاضی میتواند درمان کننده باشد؟ درمان کنندهی چه؟ درمان کنندهی افسردگی.

وای... باز هم خانه تکانی!
با نزدیک شدن سال نو، رسم باستانی و پدردربیارِ خانه تکانی نیز انجام می شود. عدم همکاری همه جانبه ی فرزندان در اجرای این رسم باعث شده است تا اَنگ هایی مثل: تنبل بودن، از زیر کار دررو بودن و نسبت به...

من به یاد تو بهار می شوم
تو قلبهای مُرده را
همیشه زنده می کنی
و خانه ی دلِ مرا
پُر از پرنده می کنی

مهمان پذیر
اخم تو مثل آلوچه ترش است
خندههایت ولی هندوانه
صبح سُر میخوری در خیابان
عصر قِل میخوری سمت خانه

من تو را ندیدهام ولی
من اگرچه هیچوقت
چهرهی تو را ندیدهام
لحظههای من
پر است از صدای تو