The current route :
سعدی شیرازی
گرت خويش دشمن شود دوستدار
گرت خويش دشمن شود دوستدار شاعر : سعدي ز تلبيسش ايمن مشو زينهار گرت خويش دشمن شود دوستدار چو ياد آيدش مهر پيوند خويش که گردد درونش به کين تو ريش که ممکن بود زهر در...
سعدی شیرازی
چو شمشير پيکار برداشتي
چو شمشير پيکار برداشتي شاعر : سعدي نگه دار پنهان ره آشتي چو شمشير پيکار برداشتي نهان صلح جستند و پيدا مصاف که لشکر کشوفان مغفر شکاف که باشد که در پايت افتد چو گوي...
سعدی شیرازی
ميان دو بد خواه کوتاه دست
ميان دو بد خواه کوتاه دست شاعر : سعدي نه فرزانگي باشد ايمن نشست ميان دو بد خواه کوتاه دست شود دست کوتاه ايشان دراز که گر هر دو باهم سگالند راز دگر را برآور ز هستي...
سعدی شیرازی
نگويم ز جنگ بد انديش ترس
نگويم ز جنگ بد انديش ترس شاعر : سعدي در آوازهي صلح از او بيش ترس نگويم ز جنگ بد انديش ترس چو شب شد سپه بر سر خفته راند بسا کس به روز آيت صلح خواند که بستر بود خوابگاه...
سعدی شیرازی
دو تن، پرور اي شاه کشور گشاي
دو تن، پرور اي شاه کشور گشاي شاعر : سعدي يکي اهل بازو، دوم اهل راي دو تن، پرور اي شاه کشور گشاي که دانا و شمشير زن پرورند ز نام آوران گوي دولت برند بر او گر بميرد...
سعدی شیرازی
به پيکار دشمن دليران فرست
به پيکار دشمن دليران فرست شاعر : سعدي هزبران به آورد شيران فرست به پيکار دشمن دليران فرست که صيد آزمودهست گرگ کهن به راي جهانديدگان کار کن حذر کن ز پيران بسيار فن...
سعدی شیرازی
دلاور که باري تهور نمود
دلاور که باري تهور نمود شاعر : سعدي ببايد به مقدارش اندر فزود دلاور که باري تهور نمود ندارد ز پيکار يأجوج باک که بار دگر دل نهد بر هلاک که در حالت سختي آيد به کار...
سعدی شیرازی
همي تا برآيد به تدبير کار
همي تا برآيد به تدبير کار شاعر : سعدي مداراي دشمن به از کارزار همي تا برآيد به تدبير کار به نعمت ببايد در فتنه بست چو نتوان عدو را به قوت شکست به تعويذ احسان زبانش...
سعدی شیرازی
حکايت کنند از جفا گستري
حکايت کنند از جفا گستري شاعر : سعدي که فرماندهي داشت بر کشوري حکايت کنند از جفا گستري شب از بيم او خواب مردم حرام در ايام او روز مردم چو شام به شب دست پاکان از او...
سعدی شیرازی
يکي مشت زن بخت روزي نداشت
يکي مشت زن بخت روزي نداشت شاعر : سعدي نه اسباب شامش مهيا نه چاشت يکي مشت زن بخت روزي نداشت که روزي محال است خوردن به مشت ز جور شکم گل کشيدي به پشت دلش پر ز حسرت، تنش...