The current route :
در پاسخ به مشاوره قبلی ام "افكار مزاحم"
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما مشاور عزیزم
قبل از هر چیز از پاسخ های زیبای شما به سوالاتم كمال تشكر را دارم
مشاور عزیزم صحبتهای شما بسیار عالی بودند چند مورد كه باعث میشه نتوانم بعضی افكار...
ترک خانه
سلام وقت بخیر،10سال پیش ب اجبار خانواده وتاکید مادرم ازدواج کردم،من 15سال داشتم ،همسر من الکلی،سیگار،وبا یه خانم هم رابطه داشتن ایشون یه الکلی دائمی بود،گاهی هم علف میزدند بدنشونم پر ازجای چاقو هست،من...
ازدواج مجدد همسر
با سلام دو فرزند دارم یک دختر و یک پسر 18ساله ازدواج کردم و سه سال پس از ازدواجم شوهرم مخفیانه ازدواج مجدد انجام داد من بعد از مدتی فهمیدم اما تاکنون قضیه را از دیگران مخفی نگهداشتیم هرچند احساس میکنم...
خانواده
سلام من نوزده سالمه و شوهرم 25 سه ساله که ازدواج کردم وتا الان شوهرم شغل ثابتی نداشته و اخیرا پایه یک گرفته میخواد بره رو ماشین سنگین پدرشوهرم کار کنه ومن بشدت مخالف هستم به شوهرمم گفتم وباهاش حرف زدم...
خیانت همسر
سلام حدودسی سال پیش ازدواج کردم زندگی خوبی داشتم وهیچ مشگل سختی نداشتیم همسرم پایبند ومومن هست حدودپنج سال پیش بطوراتفاقی متوجه شدم همسرم بامردی غریبه تماس تلفنی داردبقدری عصبانی شدم که بامادرش وبرادربزرگش...
صادق بودن همسرم
سلام.
همسرم از لحاظ اخلاقی پسر مهربونیه و فقط همینه که تا حالا پای زندگیم موندم. از لحاظ دین و ایمان پایبند عقاید نیست در ظاهر هم انکار نمیکنه اما تو اکثر کارهاش مثل نماز و روزه با دروغ پیش میره و این...
سردی روابط
سلام
من و شوهرم 3 سال و نیم هست عقدیم
شوهرم 30 و من 19 سالمه
همش از من دوری میکنه خیلی بهش اصرار میکنم که بیاد پیشم انقدر که بعضی وقت ها گریه میکنم و اون موقع هست که میاد
بعد از این همه مدت هنوز...
خیلی رو همسرم حساسم
رو شوهرم خیلی حساسم نسبت به دخترا ،الانم که دانشگاه قبول شدن اگه بره دانشگاه با دخترا هم صحبت میشه تو ازمایشگاه با هم کار میکنن به اینا فکر میکنم داغون میشم تورو خدا راهنماییم کنید
ازدواج مجدد خانم
من به کمک احتیاج داشتم با روان شناس لطفا می تونید کمکم بکنید من چهار سال پیش ازدواج کردم ولی دوسال بعد جدا شدم حالا دیگه نمی تونم با کسی ارتباط برقرار کنم حتا دوباره بخام زندگی دیگه شروع بکنم لطفان شما...
دروغ گویی
سلام من 26سالمه و بامادرم فقط 16سال تفاوت سنی دارم.از وقتی که باسواد شدم و درک کردم سعی کردم با مادرم رابطه دوستانه ای داشته باشم.ایشون هم همین سعی رو داشتن ولی کوچکترین مسائل رو از من یا خواهرم پنهان...