0
The current route :
عمل به تکلیف الهی در سیره‌ی امام خمینی (2) زندگی‌نامه و خاطرات

عمل به تکلیف الهی در سیره‌ی امام خمینی (2)

شب، حدود ساعت 8 یا 8/5 بود که مأموران پلیس مراجعه کردند و گفتند مطالبی داریم که باید در خصوص اقامت امام به اطلاع ایشان برسانیم. پاسخ داده شد که: اگر می‌خواهید بدانید که آیا ایشان به فرانسه آمده‌اند یا...
عمل به تکلیف الهی در سیره‌ی امام خمینی (1) زندگی‌نامه و خاطرات

عمل به تکلیف الهی در سیره‌ی امام خمینی (1)

در زمان مرجعیت مرحوم آقای بروجردی، جمعی از مردم تهران برای آوردن من از قم به تهران به نزد من آمدند. از آن‌جا که ارتباط امام با من مثل رابطه پدر و فرزندی بود، آقا به شدت تأکید کردند که باید دعوت مردم را...
صداقت و درستی در سیره‌ی امام خمینی (ره) زندگی‌نامه و خاطرات

صداقت و درستی در سیره‌ی امام خمینی (ره)

خدا گواه است طی مدتی که من در حضور مبارک امام افتخار خدمت داشتم حتی برای یک مرتبه هم ندیدم در کارهایشان حتی یک حیله شرعی به کار برده باشند. همیشه حقیقت رفتارشان با حقیقت گفتارشان تطابق داشت و خدا می‌داند...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (5) دیدگاه‌ها

کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (5)

من در اواخر اوقاتی که در پاریس بودم توجه به یک مطلبی پیدا کردم که راجع به پیشرفت این نهضت خیلی دلخوش شدم، و این مطلب را در پاریس هم به‌ اشخاص و اجتماعاتی که می‌شد تذکر دادم، و آن این بود که در انقلاباتی...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (4) زندگی‌نامه و خاطرات

کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (4)

ماههای اول جنگ (21 اسفند 59) با جمعی از برادران در محور فیاضیه آبادان بودیم. در این محور من از ناحیه سر ترکش خمپاره‌ای خوردم. در اثر این ترکش بینایی خود را از دست دادم و فراموشی کامل به من دست داد. به...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (3) زندگی‌نامه و خاطرات

کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (3)

امام نسبت به شهید اشرفی اصفهانی علاقه خاصی داشتند. در آخرین ملاقاتی که آن شهید بزرگوار با امام داشت امام با ایشان معانقه گرمی ‌کردند. به طوری که برای ایشان سابقه نداشت. پس از پایان ملاقات آقای اشرفی به...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (2) زندگی‌نامه و خاطرات

کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (2)

یکی از تجار ایرانی در زمانی که دولت طاغوت هر کسی را که به نجف و دیدار امام می‌رفت تعقیب می‌کرد پول هنگفتی با خود به نجف آورده بود که به عنوان سهم امام به ایشان بدهد. دولتی‌ها هم از این امر خبر داشتند....
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (1) زندگی‌نامه و خاطرات

کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (1)

قبل از ازدواج با امام من خوابهای متبرک می‌دیدم، خواب‌هایی می‌دیدم که فهمیدم این ازدواج مقدر است. آن خوابی که دفعه‌ی آخری دیدم و کار تمام شد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین (علیه السلام)...
امام خمینی (ره) صاحب نفس مطمئنه (5) زندگی‌نامه و خاطرات

امام خمینی (ره) صاحب نفس مطمئنه (5)

ما همیشه امام را چنین می‌دیدیم: آرام، موقر، آراسته، با آرامش نگاه می‌کردند و سخن می‌گفتند. با آرامش راه می‌رفتند و مینشستند و بلند می‌شدند. به هنگام راه رفتن به هیچ وجه به اطراف نگاه نمی‌کردند. حتی اگر...
امام خمینی (ره) صاحب نفس مطمئنه (4) زندگی‌نامه و خاطرات

امام خمینی (ره) صاحب نفس مطمئنه (4)

در یکی از نیمه شبها خبر آوردند که قرار است کودتایی رخ دهد. حاج احمد آقا شتابان خدمت امام رسید. امام مشغول به ادای نماز شب بودند کاری که همیشه در این ساعت انجام می‌دادند. مدتی طولانی به انتظار ایستاد، اما...