0
The current route :
یک آینه امام خمینی

یک آینه

ما سایه یک خیال بودیم یک‏ میوه، ولی، چه‏کال ‏بودیم نقاشی روی آب بودیم خمیازه وقت خواب بودیم
یک آسمان تجلی و تکرار امام خمینی

یک آسمان تجلی و تکرار

ای سرو سبز پوش سبکبار ای نخل زخم خوردۀ ایثار نام تو هم‌ردیف ستاره است
یار مهربان امام خمینی

یار مهربان

بر دلم باری گران مانده‏ ست داغ یاری مهربان مانده ‏ست جای پای سبزِ پروازش از زمین تا آسمان مانده ‏ست
هیهات ... کو حلّاج مرد دار بر دوش؟ امام خمینی

هیهات ... کو حلّاج مرد دار بر دوش؟

از موج، از طوفان رهِ ساحل گزیدیم افسوس، رسم مردم عاقل گزیدیم ما ناجوانمردانه از پیمان گسستیم
همسفر امام خمینی

همسفر

مرا به دست قضا و قدر سپردی و رفتی به بادهای زهی در به در سپردی و رفتی
هستی‌‏ات بود برازنده سیر ملکوت امام خمینی

هستی‌‏ات بود برازنده سیر ملکوت

راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود اگر آن دیده بر ما نگران تو نبود کوه بیداد ز بنیاد نمی‏شد ویران
هدیه امام خمینی

هدیه

یک چراغان داغ دل در سینه پنهان کرده‌‏ام شور صد صحرا جنون گرد نمکدان کرده‌‏ام کرده‌‏ام رنگین‏‌تر از گُل کارگاه سینه را
وقتی بی تو امام خمینی

وقتی بی تو

این کوچه‌‏ها بی نور در ظلمت، وقتی جهان در دست عصیان بود بر شانه‌‏های عصمت مردم، زخم تبرهای فراوان بود
وعده باران امام خمینی

وعده باران

چشمهای تو مرا وعده باران دادند به تنِ مرده من روح و دل و جان دادند شوقِ برخاستن و زندگی تازه به این
ورد زبانم امام خمینی

ورد زبانم

هر چند بر شانه از عشق بار گرانم بماند تا عمر باقی است نامت ورد زبان بماند بعد از تو می ترسم ای دوست از غصه یک شب بمیرم