The current route :

موقعيت هاي بحرانی
مشکلاتي نظيراستعمال مواد مخدّر،فرار کودکان از خانه،آسيب ها و صدمات مخرّب و جبران ناپذير اجتماعي،خودکشي،مرگ يکي از اعضاي خانواده و ديگر مسائل و مشکلات،همگي از جمله بحران هاي از پاي درآورنده و نابود کننده...

انجام وظايف روزمره
هيچ منظره اي دلگرم کننده تر از اين نيست،که شاهد تلاش و جنب و جوش فرزندان مان،براي انجام کارهاي خانه و وظايف روزمره شان باشيم.ما از اين که مي بينيم،بچّه ها سرشار از حس مسئوليت و تعلق خاطرند،به خود مي باليم...

درگيري در صندلي عقب خودرو
اين درگيري و برخورد،ابتدا به آرامي و آهستگي آغاز مي شود.کِنت، در صندلي عقب خودرو،در جاي مخصوص خودش نشسته است،ولي به آرامي ،به قسمتي از صندلي که جاي مولي است،مي رود،درواقع به محدوده ي مولي تجاوز مي کند.مولي...

رياست طلبی
به نظر شما آيا جاي تعجّب است که والدين رياست طلب،اغلب فرزنداني رياست طلب دارند؟والديني که مانند فرماندهان نظامي،چپ و راست به فرزندان خود دستور مي دهند،درنهايت فرزنداني را تربيت مي کنند و پرورش مي دهند،که...

زمان خواب
اين موانع هميشه به شکل هاي مختلفي جلوه پيدا مي کند:«بعد از اين که اين برنامه تمام شد.»«مي توانم اوّل يک چيزي بخورم؟»«يک قصّه برايم بگو.»«امّا من خسته نيستم.»«تو اتاقم لولو هست.» زماني که بچّه ها به دنبال...

عصبانيت : زمانی که لازم است
به عنوان قانون کلي،اتخاذ تصميم بر استفاده يا عدم استفاده از حربه ي عصبانيت در برخورد با فرزندان مان بستگي کامل به مقوله ي جداسازي و تفکيک مشکلات از يکديگر دارد.ما همواره بايد در مورد مشکلات فرزندان خود...

پول و پول تو جيبی
در زندگي هرکودک،زماني فرا مي رسد که حس پيش بيني روز مبادا،و خالي بودن جيب،او را متوجّه عواقب بي پولي و پس انداز مي کند،و در اين جاست که نياز به داشتن مسئوليت مالي براي کودک احساس مي شود.ما اين نياز را...

نور، دوربين، تربيت
مرد پنجاه ساله اي،نزد موسيقي داني رفت و از او سؤال کرد:«آيا شما مي توانيد،نواختن ترومبون را به من آموزش دهيد،تا بتوانم در گروه موسيقي شهر و در مراسم رژه و جاهاي ديگر،آن را بنوازم.» موسيقي دان گفت : «حتماً»

دستورالعمل موفقيّت : همدلي با پيامدها
سال ها پيش،من (جيم)،با فرزندانم،در مورد زمان خواب آنها،مشکلي جدّي داشتم.اغلب گفته ام:«اگر هر بار که سر بچّه ها فرياد مي زدم،که بجنبيد،زود برويد و بخوابيد!همان موقع،يک دلار کنار مي گذاشتم،حالا ويلايي بسيار...

کنترل از طريق دادن حق انتخاب
مارنا با پسرش لوک مشکل داشت،او مي گفت:«هروقت،لوک را براي شام صدا مي زنم،مثل اين است که با ديوار حرف مي زنم.وقتي با او صحبت مي کنم،هيچ عکس العملي نشان نمي دهد.تمام وقتش را پاي رايانه تلف مي کند.»شبي به...