The current route :

انکار ولایت تکوینی امامان
برخی ولایت باطنی و تکوینی امامان را انکار نمودند و آن را به عرفا مانند محیالدین عربی و سیدحیدر آملی نسبت میدهند که سرانجام در قرن یازدهم در مکتب فلسفی صدرالمتألهین نظریه موسوم به «ولایت تکوینی» بنیاد...

نسبت بقا و حفظ زمین و آسمانها به امامان
یکی از شبهات اهل سنت بر امامیه نسبت غلو و افراطگرایی در تعریف و تحلیل امامان است که یکی از مصادیق آن ورود روایات متعدد در تعریف و تمجید امامان است که در آنها از امامان به عنوان عامل و علت حفظ و بقای زمین...

تعارض عصمت امامان با روایات و ادعیه
عصمت صفت لازمه مقام امامت و مورد تأکید آیات و روایات متعدد میباشد. لکن اهل سنت و کسانی که مقام امامان را در حد یک حاکم عالم دینی تنزل دادند، برای اثبات مدعای خود یعنی عدم عصمت ائمه اطهار به روایاتی تمسک...

شبههی عدم استفاده امام از صفات فرابشری در معرفی خود
برخی در انکار صفات فرابشری امامان میکوشند چنین وانمود کنند که امامان نیز خود را مصداق چنین صفاتی ندانسته و در معرفی خودشان نیز از آنها استفاده ننمودهاند. و نیز آن بزرگواران در بحث و اختلاف شیعیان خود...

ناسازگاری علم غیب با بعض اعمال ائمه اطهار
اگر به صفات فرابشری امامان نظیر علم غیب به همه امور و جزئیات گذشته و آینده قائل شویم، برخی از افعال و اعمال ائمه را در ظاهر نمیتوان توجیه و تبیین کرد. مثل حرکت امام علی (علیه السلام) به سوی مسجد کوفه...

عدم اعتبار علم غیب در امام و امامت
کسانی که مقام امامت و امام را به حد حاکم و نهایت یک عالم دینی پایین آوردند شبهه در اعتبار علم غیب در امام و امامت میکنند و میگویند علم غیب و به تعبیری علم لدنی در مقام امامت و شخص امام شرط نیست، اهل...

نفی علم غیب در بعض روایات
شاید این سؤال یا شبهه طرح شود که اگر اصل علم غیب و به تعبیر دقیقتر علم لدنی امامان اصل مسلم است، چرا در بعض روایات نفی شده و بعض امامان در پاسخ اصحاب آن را انکار میکردند؟

اختصاص امامت به ولایت معنوی
برخی از اهل تصوف که اکثر ظواهر نصوص دینی را با نگره تصوف و عرفانی با گرایش خاص خود تفسیر و تأویل میکنند، نصوص امامت را نیز با چنین رویکردی تأویل نمودهاند، آنان امامت را نه در رهبری سیاسی و اجتماعی بلکه...

مشروعیت مقدمهی تحقّق نص بر امامت
برخی به ورود نص درباره امامت و خلافت حضرت علی (علیه السلام) معتقدند لکن تحقق و تنجز امامت به معنای سیاسی و اجتماعی آن را به بیعت و رأی مردم منوط میدانند؛ چنانکه گفتهاند:

اهل مزاح بودن حضرت علی (ع) دلیلی بر غصب خلافت او
یکی از توجیهات خلیفه دوم پیش کشیدن اهل مزاح و شوخطبع بودن حضرت است، چنانکه وی در گفتگوی با ابنعباس به سه علت (کثرت شوخی، بغض قریش و صغر سن) در حذف حضرت از صحنه حکومت اشاره و تصریح میکند که