The current route :
امام خمینی
روز بدرقه
روز بدرقه خورشید تا لبه نمناک غروب مادرم، چقدر برای زخم آسمان گریست همه گریستند
امام خمینی
روحانی عشق
تا ابد داغ تو اندر دل ما خواهد بود بلبل طبع حزین نغمه سرا خواهد بود روشنی بخش بصر زود برفتی ز جهان
امام خمینی
روح خدا
یاران دوباره شورشم امروز در سر است گویی مرا به سر شعف و شور دیگر است مجنون تر از همیشه و دیوانه تر ز پیش
امام خمینی
رقص خنجر
با رقص خنجر خویش را مدهوش کردیم عمری به جای باده آتش نوش کردیم
امام خمینی
رفتن جانگداز تو
پاکی تو سپیده را زیر سؤال میبرد خامه تو جریده را زیر سؤال میبرد رایحه حضور تو، عطر نسیم کوی تو دشت ز گل تنیده را زیر سؤال میبرد
ایثار و شهادت
رجعت
به خون نشسته شفق از به خون نشستن تان پرنده در عجب از این زتن گسستن تان نداشت چینی تان لحظه ای سکوت و قرار پیام خویش رساندید با شکستن تان
امام خمینی
راز سبز
ما را مجال فصل بهاران نبوده است در ما نشانی از گل و باران نبوده است شرماست و شرم، بار گناهان به دوشِ ماست در سینهمان طراوت ایمان نبوده است
امام خمینی
دوست داشتن مثل پدر
به گریه سوز سازی ساز کرده ام بی تو اشکهای پر بهانه، یک ریز، می بارند با بهانه سرخ تو
امام خمینی
دلواپس آفتاب فردا
در هُرم عَطَش امید صحرا بود همسایه و پا به پای دریا بود چون حرف سپیده گفتنیهایش با نیلبک سحر همآوا بود
امام خمینی
دستت مریزاد
به شیون از چه مینالد چنین باد که را میخواند اینگونه به فریاد چرا کوبد به هر سو پیکرش را چو مادر در عزای تازه داماد ؟