The current route :

دفاع در آثار فروید
اصطلاح دفاع در معنای نظامی آن به عملیاتی اطلاق می شود که به نحو فعال برای حفاظت در مقابل نیروی دشمن تدارک شده باشند. مفهوم قدیمی این اصطلاح که جزو اولین عناصر نظریه ی روان کاوی است، به معنای عملیاتی است...

حیث جنسی در آثار فروید
این اصطلاح برای فروید ورای بقای نسل و مسئله ی تناسلی است و به مجموع تظاهراتی اطلاق می شود که تحت عبارت «مقولات جنسی- روانی آمده اند». لذا حیث جنسی (1) به معنای کارکرد جنسی امیال ناآگاه است.

حاشا در آثار فروید
اصطلاحِ Verleugnung به معنای تکذیب و حاشا کردن است و از حکمی در رد و انکار امری واقع حکایت می کند. در عُرف فروید حاشا عبارت است از عملی نفسانی که فرد از طریق آن نه تنها فکر یا تصوری را که برای او غیرقابل...

توجه یکسان و شناور در آثار فروید
تعبیر «توجه یکسان و شناور» ساخته و پرداخته ی فروید است و به معنی آن است که «شخصِ روان کاو باید وجهه ی نظری را برگزیند که به او اجازه دهد به نحوی به سخنان بیمار گوش فرا دهد که هیچ نکته ی خاصی را بر نکات...

توپیک در آثار فروید
توپیک از یک سو به هریک از سه ساحَت عمده ی نظریه ی روان کاوی در باب دستگاه روانی (مَن، فَرامن و این و آن نفسانی) و از سوی دیگر به نحوه ی ارائه ی ماوراء النفسانی آن ها اطلاق می شود. به عبارتی دیگر، توپیک...

تداعی آزاد معانی در آثار فروید
تعبیر فروید ترکیبی است از تداعی معانی که رابطه و پیوند میان تصورات را نشان می دهد و صفت «آزاد» که در مقابل «اجبار» قرار دارد.

اجبار در تکرار در آثار فروید
اجبار در تکرار یکی از اساسی ترین پدیدارهایی است که به صورت اعمال شبه دینی در نِورُوزِ موسوم به وسواسی- اجباری مشاهده می شود. یکی از خصوصیات روش درمانیِ روان کاوی برملا ساختن مکانیسم اجبار در تکرار و رابطه...

تعارض در آثار فروید
تعارض به معنای تضادی است که میان نیروهای متخاصم پدید می آید. در روان کاوی به کشمکشی روانی اطلاق می شود که میان آرزومندی و ممنوعیت از آن به وجود می آید. عقده ی ادیپ اوج چنین تعارضی است؛ همچنین است رابطه...

تصورات در آثار فروید
تصورات به پدیداری نفسانی اطلاق می شود که از طریق آن امور خارجی در ذهن آدمی حضور پیدا می کنند و ادراکات و صور ذهنی او را تشکیل می دهند. اصطلاحِ آلمانی Verstellung در روان شناسی علمی در جنب اصطلاح احوال

تصعید در آثار فروید
اصطلاحی در علم شیمی بوده به معنای تبدیل جسمی از حالت جامد به بخار است. روان کاوی تنها معنای «والا» یعنی حالت «اثیری» آن را حفظ کرده است.