The current route :

فلسفه ي اخلاق اسلامي
عنوان اين ميز گرد يا نشست « امکان تأسيس فلسفه اخلاق بر اساس مؤلفه هاي فلسفه اسلامي » است. بتعبير ديگر آيا مي توان از يک نوع فلسفه اخلاق اسلامي سخن گفت يا خير؟

نقد و ارزيابي فلسفه اسلامي
در اين مطلب به نقد و ارزيابي « فلسفه اسلامي » مي پردازيم. آيا تفکري مي تواند، ديني باشد و در عين حال فلسفي هم باشد؟ آيا چيزي به نام فلسفه اسلامي وجود دارد؟ قيد اسلامي در فلسفه يعني چه؟ در نهايت تعريف فلسفه...

تعريف فلسفه در غرب
براي روشن شدن وضع فلسفه در تاريخ تفکر غرب، نگاهي به سير فلسفه از ارسطو تا عصر جديد کافي است. ماجراي تفکر فلسفي در غرب، غم انگيزتر از سير آن در جهان اسلام است. براتراند راسل مي گويد:

تعريف فلسفه از نظر ملاصدرا
صدرا نيز در تعريف، موضوع و مسائل حکمت بحث کرده است. از آنجا که پس از وي، حکمت متعاليه او تاکنون، به عنوان حکمت برتر از مکتب هاي مشائي و اشراقي پذيرفته شده است، نکات عمده بحث او را نيز نقل مي کنيم:

فلسفه از نظر سهروردي
او در تلويحات همان تعريف معروف را براساس موضوعيت « وجود مطلق » مطرح مي کند و در المشارع و المطارحات، همان مطالب را تکرار کرده است. در لمحات موضوع « فلسفه اولي » را « وجود » دانسته است.

فلسفه از منظر ابوالبرکات بغدادي ( م. 547هـ )
معرفت انسان، نخست به پديده مرکب تعلّق مي گيرد (مثلاً ما انسان را مي شناسيم)، سپس به شناخت مبادي و علل آن مي پردازيم. اما بايد توجه داشت که معرفت کل و مرکب، يک معرفت ساده و ناقص است. اما معرفت با اجزاء...

فلسفه در نظر ابن سينا
ابن سينا (مرگ 428هـ) به تفصيل درباره ي تعريف فلسفه بحث کرده است؛ اما نه در همه کتاب هايش. او الاهيات اشارات را با عنوان « درباره وجود و علّت هاي آن » آغاز کرده و به همين قدر اکتفا مي کند. و در تعليقات...

تعريف فلسفه از منظر ابونصر فارابي
فارابي (مرگ 339هـ) دومين شخصيت در تاريخ فلسفه اسلام، چندان به تعريف فلسفه و مسائل مربوط به موضوع، قلمرو، هدف و روش آن، نپرداخته است. به گونه اي که در آثار خود غالباً اين بحث را مطرح نمي کند

تعريف فلسفه از منظر يعقوب بن اسحق کندي
به اين معنا که فلسفه، جامع دانش ها و در عين حال نتيجه و محصول دانش هاي ديگر است. کندي اين تعريف ها را از ديگران نقل مي کند. او در بزرگ ترين و شايد دقيق ترين اثر فلسفي خود فلسفه را به عنوان دانش برتر و...

تعريف فلسفه
بشر از روزي که توانست بينديشد، خود را جزيي از کلّ هستي ديده و کوشيد تا جهاني را که در آن قرار دارد، بفهمد.