The current route :

چرا نباید نام اصلی امام زمان (ع) را به زبان جاری کرد؟
مشهور بین محدثان، حرمت تسمیه به اسم شریف حضرت است، لکن در آن احتمالاتی وجود دارد: 1. حرمت تسمیه به دوران غیبت صغری اختصاص داشت؛ 2. حرمت تسمیه دائر مدار «تقیه و خوف» است؛ 3. حرمت تسمیه مطلق و تا زمان ظهور...

اشتباه
براي او كه وقتي بيايد ديگر بالهاي هيچ پروانهاي سنگيني گامهاي ناعادلان گزافه گوي را ـ كه فرياد دادخواهي سر دادهاند ـ تجربه نخواهد كرد...
بيمقدمه خود را جلو انداختم: « آنها كه ميگويند قرار است براي...

از توحيدشناسي تا امامشناسي
حكيم متأله، آيتالله جوادي آملي، طي بيانات مهمي در دفتر مقام معظم رهبري (در قم)، معرفت امامت و مهدويت را منوط به معرفت نبوت و رسالت بالاخص خاتميت دانستند.
ايشان در ابتداي سخنان خود تصريح كردند: جريان...

آسيبشناسي باور به ظهور منجي
باور مهدوي و فرهنگ انتظار در طول تاريخ با انديشهها و برداشتهاي نادرست بسياري در آميخته شده است. انديشهها و برداشتهايي كه به تدريج تبديل به آسيبها و آفتهاي جدي براي اساس و بنياد اعتقاد به ظهور منجي...

من فرزند آخرالزمان فاطمهام!
دوره ميافتم
كوچه به كوچه
خانه به خانه
در به در
تا روزي كه بيابم
آن عطر خاكآلود چادر مادر را.
من بييادگارترينم

بيا ستارة من
بيا كه غرق غبارم؛ بيا ستارة من
اسير اين شب تارم؛ بيا ستارة من
به هركجا كه رسيدم، فريب دامي بود
كجا قدم بگذارم؟ بيا ستارة من
كجاي وحشت اين شب، چراغ منزل توست؟
عنان به كي بسپارم؟ بيا ستارة من

نامهاي به دوست...
بگذار تا مقابل روي تو بگذريم
دزديده در شمايل خوب تو بنگريم
اي عزيز مصطفي، اي جان حيدر، اي يوسف فاطمه! من كه لايق ديدار شما نيستم، لايق درك شما نيستم، ولي به سر سوداي شما را دارم. دلم وعده وصال به خود...

ظهور
وقتي سخن از ظهور به ميان ميآيد احساس دلپذيري به آدمي دست ميدهد. گويي در فضاي باغي سبز و كنار نهري جاري نشسته است و به آواز خوش بلبلان گوش ميدهد. آري ظهور زيبائيها و انتشار خوبيها جان و تن خستگان را...

هنگامه و چگونگي قيام
همه ميخواهند بدانند كه در جريان قيام جهاني امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) چه حوادثي روي ميدهد، حركت امام از كجا و چگونه آغاز ميشود، شيوه برخورد امام با گروههاي مخالف چگونه است و بالاخره چگونه...

ماهترين
شب از نيمه گذشته، اما خواب همچنان از چشمانم گريزان است. نسيم سحري هر از گاهي ميوزد و اشكهايم را از مژه ميتكاند و بر صورتم جاري ميكند. باز هم جمعهاي گذشت و بايد روزها را شماره كنم تا جمعهاي ديگر از...