0
The current route :
مادر بیا امام صادق علیه‌السلام

مادر بیا

مادر بیا که گیرد مرغ دلم بهانه گیرد بهانه تو با ذکر عاشقانه مادر بیا نظر کن کز باب خانه من از فتنه زمانه آتش کشد زبانه
گوشه‌ای از حرای حجره خویش امام صادق علیه‌السلام

گوشه‌ای از حرای حجره خویش

گوشه‌ای از حرای حجره‌ی خویش نیمه شب‌ها، خدا خدا می‌کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می‌کرد
فریاد یا زهرا امام صادق علیه‌السلام

فریاد یا زهرا

چنان پیچیده در نای زمان فریاد یا زهرا که داده خرمن هستی ما برباد یا زهرا سرت بادا سلامت ای گل گلزار پیغمبر که بلبل از غم گل از نفس افتاد یا زهرا
غصه و غم امام صادق علیه‌السلام

غصه و غم

بسته بر شادىّ و عشرت غصه و غم راه را عقده از غم بر رخ دل بسته راه آه را بر دلم داغى گران باشد كه جانم سوخته مانم آيا با كه گويم اين غم جانكاه را؟
عزاى صادق آل پيمبرست امام صادق علیه‌السلام

عزاى صادق آل پيمبرست

زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست گويا عزاى صادق آل پيمبرست يا رب چه روى داده، كزين سوگ جانگداز خلقى پريش خاطر و دل‌ها پر آذرست
صبح محشر امام صادق علیه‌السلام

صبح محشر

عالم ز آه تیره‌تر از صبح محشر است خون جگر به دیده آل پیمبر است شهر مدینه گشته عزاخانه وجود رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
شرح غم امام صادق علیه‌السلام

شرح غم

صبا بگو به فاطمه شرح غم زمانه‌ام که خون ز جور دشمنان شد دل غمگنانه‌ام چنان که درب خانه‌ات سوخت در آتش ستم آتش کینه شعله ور گشته به درب خانه‌ام
شانه‌اش خم بود امام صادق علیه‌السلام

شانه‌اش خم بود

همان امام غریبی که شانه‌اش خم بود به روی شناه پیرش غم دو عالم بود میان صحن حسینیه دو چشمانش همیشه خاطره ظهر یک محرم بود
سال‌ها آب شدم امام صادق علیه‌السلام

سال‌ها آب شدم

سال‌ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم آخر ای زهر جفا شعله زدی بر جگرم کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا کاش می‌کرد دمی شرم ز جد و پدرم
داغ صادق امام صادق علیه‌السلام

داغ صادق

داغ صادق شرر سینه‌ام افروخته کرد جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود