The current route :
فقه و اصول
تحلل
تَحَلُّل در لغت به معناي آزادي و باز کردن و گشودن گره است، و در اصطلاح شرعي نيز از اين معني به دور نميباشد زيرا استعمال آن در مواردي است که انسان به وسيلهي انجام کار، خود را از قيد يا حالتي که در آن...
اخلاق
تحقير
تحقير، در لغت به معناي پست و حقير شمردن و يا اهانت و خوار و ذليل دانستن است، و به همين معني در آيات قرآن و روايات و متون فقه وارد شده است. يکي از اصول کلي و مسلم اسلام همانا ارزش و اعتباري است که اسلام...
فقه و اصول
تحسين
تحسين، در لغت به معني تزيين و زيبا نمودن ميباشد، اما در فقه اماميه با استفاده از دلالت آيات قرآن و روايات امامان معصوم (عليهمالسلام) ميتوان گفت که حسن و زيبايي و زيبا ساختن به عنوان ارزشي که مورد قبول...
فقه و اصول
تحريم
تحريم، اصطلاحي است شرعي که در لغت به مخالف تحليل و ضد آن گويند. و در شرع مقصود از تحريم دلالت بر ممنوعيت ميباشد به گونهاي که اگر مکلف توجه به منع ننمود و کار ممنوع و حرام را انجام داد عقوبت شرعي اعم...
فقه و اصول
تحريرالوسيلة
تحريرالوسيله، کتابي فقهي به زبان عربي از آيتالله امام سيد روح الله موسوي خميني (م 1368 ش). چنانکه از نوشتهي آغازين جلد نخست آن بر ميآيد، اين کتاب، پس از آنکه مؤلف در سال 1384 ق / 1343 ش از ايران به...
فقه و اصول
تحجير
تحجير، در لغت يعني منع و در اصطلاح فقه عبارت است از شروع به احياي زمين موات (= غامر)، چه آنکه اگر کسي در زمين ميتهاي، آغاز به کار کند و يک قسمت از اعمالي را که عرفاً موجب احياي زمين ميشود انجام دهد،...
فقه و اصول
تحبيس
تحبيس، در اصطلاح فقه به معناي حبس کردن مال است از نقل و انتقال و رهاسازي منافع آن به منظور مصرف شدن در مواردي که مورد نظر حابس است. فقها با الهام از روايت نبوي که فرموده است: «حَبِّسِ الاَصل و سَبِّلِ...
فرجامشناسی (معاد)
تجسم اعمال
تجسم اَعمال، در لغت به معني پيکرپذيري کردارهاست. تجسم اَعمال - که از آن به تجسم اعتقاد و تجسم احوال نيز ميتوان تعبير کرد - اصطلاحي ديني - کلامي و نيز اصطلاحي فلسفي در حکمت متعاليهي ملاصدراست و مراد از...
اخلاق
تجسس
تجسّس، خبر پرسیدن، خبر خواستن، و جستجو کردن از بدیهای پنهانی را گویند، تحسس نیز به همین معنی است با این تفاوت که تجسس بیشتر در بدی باشد، در حدیث است: «تَحَسَّسوُا وَلاتَجَسَّسوُا» یعنی: بگیرید آنچه را...
فقه و اصول
تجری
تجرّی، اصطلاح علم اصول فقه، و در موردی استعمال میشود که مکلف به حکمی قطع و یقین پیدا کرده است، ولی از عمل کردن به آن حکم سرباز میزند، ولی بعداً معلوم میشود که قطعی انگاشتن آن حکم اشتباه بوده است، و...