0
The current route :
هماي شهادت بر شانه اين پنج سيد نشسته بود ادبیات دفاع مقدس

هماي شهادت بر شانه اين پنج سيد نشسته بود

چندي پيش در سفر به خطه جنوب در مسير 60 كيلومتري جاده اهواز ـ خرمشهر به زيارتگاهي رسيدم كه هيچ نام و نشاني از آن نمي‌دانستم. اين گنبد و زيارتگاه در دل جاده‌اي خلوت قرار داشت و من نمي‌دانستم شهدايش اهل كدام...
سقوط «جزیره ثبات» آمریکا به دست هیئتی‌ها قبل از پیروزی انقلاب

سقوط «جزیره ثبات» آمریکا به دست هیئتی‌ها

در بخش اول این نوشتار، به نقش هیئت‌های مذهبی در دو سال ابتدایی شروع نهضت امام خمینی رحمت‌الله‎علیه اشاره شد؛ در این بخش به نقش هیئت‌ها در دو سال انتهایی حکومت پهلوی به اختصار اشاراتی می‌شود
هیئت؛ قلب نهضت امام خمینی (ره) قبل از پیروزی انقلاب

هیئت؛ قلب نهضت امام خمینی (ره)

یکی از عوامل مؤثر در پیروزی نهضت اسلامی در ایران، نقش‌آفرینی هیئات حسینی در آن بود. هیئات حسینی که حامل پیام عاشورا بودند در مقاطع مختلف توانستند رژیم شاهنشاهی را به چالش کشیده و وادار به تسلیم کنند. این...
اهميت سرنوشت ديگران ادبیات دفاع مقدس

اهميت سرنوشت ديگران

فصل جمع آوري محصول انگور بود. سبدها را پر از انگور كرديم تا روي تخت كشمش بياورد. وقتي آمد، ديدم تمام سبدها خالي است.
بوسه بر كف پاي بچه ها ادبیات دفاع مقدس

بوسه بر كف پاي بچه ها

مسؤول لشگر، ما را به ميهماني دعوت كرده بود. من، شهيد صنعتكار را براي اولين بار آنجا ديدم. بعد از اذان كه از نماز برمي گشتيم، اولين برخورد رو در روي ما بود. ايشان طوري با من رفتار كردند كه گويي 10 سال است...
! راه شما روش ما نيست ادبیات دفاع مقدس

! راه شما روش ما نيست

در كردستان كه بود، مي رفت پيش بسيجي هايي كه در كنار شهيد كاظمي بود، ساعتها با آنها مي نشست، حرف مي زد، غذا مي خورد، دعا مي خواند، عبادت مي كرد و آنگاه كه بر مي گشت، از لذت همنشيني با آن بچه ها حرف مي زد....
لبخند رضايت روي لبهاي مردم ادبیات دفاع مقدس

لبخند رضايت روي لبهاي مردم

نفر اول كه شروع به استفراغ كرد، پانزده نفر ديگر گفتند: « تو شيميايي شده اي، نمي تواني در عمليات شركت كني! »
در دل ارتشي ها هم نفوذ كرد ادبیات دفاع مقدس

در دل ارتشي ها هم نفوذ كرد

ظاهراً همه ي بسيجي ها هم همين احساس را نسبت به حاجي داشتند. خودش چيزي نمي گفت: اما دفترچه ي يادداشتي داشت و من مي ديدم كه اين هميشه زير بغل حاجي است و هرجا مي رود آن را با خودش مي برد. يك غروب كه حاجي...
بي آرام در خدمت مردم ادبیات دفاع مقدس

بي آرام در خدمت مردم

مجيد عشق عجيبي به نيروهاي بسيج مردمي داشت و دائماً هرجا مشكلي پيش مي آمد از آنها دفاع مي كرد. رفتار او با نيروهاي بسيجي آميخته با ملاطفت و مهرباني بسيار بود. با آنها نشست و برخاست مي كرد، با آنها غذا مي...
دنيايي خاطره ادبیات دفاع مقدس

دنيايي خاطره

بعد از يك سال پيش نوروزعلي رفتم. به دوستانش وفادار بود. براي ديدن دوستان و دانش آموزان به مدرسه رفتيم. موقع ناهار، عسل طبيعي پيش من گذاشت. گفتم: « نوروز اين چيه؟ » گفت: « وقتي بچه ها هديه اي مي آورند،...