The current route :

نقد ترجمه ي دکتر ابوالقاسم امامي از قرآن مجيد (3)
«و درّه اي نبُرند». در ترجمه ي وَلاَ يَقْطَعُونَ وَادِيًا (توبه، 121) آمده است. «وادي» در وضع اوليه به معناي دره بوده است، اما توسعاً به معناي بيابان است و دشت و دمن چه هموار باشد، چه ناهموار، دليل و مؤيّد...

نقد ترجمه ي دکتر ابوالقاسم امامي از قرآن مجيد (2)
لايلاف قريش، به «براي خوي دادن قريش» (ص 602) ترجمه شده است. درستش الفت يابي و همبستگي است که از جمله در ترجمه ي اين جانب از قرآن کريم آمده است.

نقد ترجمه ي دکتر ابوالقاسم امامي از قرآن مجید (1)
آقاي دکتر ابوالقاسم امامي از فضلاي کم کار اما گزيده کار و دقيق النظر امروز در ايران است و در ادبيت و عربيت و اغلب دانش ها و معارف اسلامي هم در حوزه و هم در دانشگاه، به مدارج والاي علمي دست يافته است. او...

ترجمه اي متين و ماندگار از قرآن مجيد به زبان انگليسي
کساني که از «کثرت» ترجمه هاي امروزين قرآن مجيد به زبان فارسي شگفت زده مي شوند، اگر بدانند که ترجمه ي کتاب قدسي آسماني ما به زبان هاي انگليسي و فرانسه در قرن بيستم، هر يک از ترجمه هاي فارسي بسي بيشتر است...

دخالت عنصر تفسير در ترجمه ي کتب مقدس (2)
افزوده و کاست هاي تفسيري و دگرگون سازي هاي ساختاري
تعديل تفسيري، يا تفسيرآميزي تعديلي ترجمه ي کتب مقدس سه وجه دارد:

دخالت عنصر تفسير در ترجمه ي کتب مقدس (1)
اميدوارم منظور نگارنده ي اين مقاله، از معناي عنواني که براي آن برگزيده است، کاملاً روشن باشد. با وجود اين در چند سطر براي آن که جاي هيچ گونه ابهامي نباشد، عنوان را که در واقع شرح وظيفه ي اين نوشته است،...

ترجمه ي گروهي قرآن کريم
کتاب مقدّس (بخش اول آن، يعني عهد عتيق) سابقه ي ترجمه ي دسته جمعي 23 قرنه دارد که به ترجمه ي سبعيني يا هفتادي معروف است. بهترين ترجمه هاي کل کتاب مقدّس (عهدين) در طول تاريخ بالابلندش، ترجمه هاي گروهي بوده...

قرآن و علم
بعضي از فيلسوفان باستان ادعا مي کردند که جهان قديم است يعني ازلي و بلا اول است و قهراً حادث يا آفريده نيست. در يک تقسيم بندي اين عده را دهريه مي ناميدند. حتي در ميان عرب جاهلي هم اين انديشه طرفدار داشته...

طبيعت الهي يا الهيات طبيعي
دوست ديرين و برادر دانشمند استاد دكتر عبدالكريم سروش، تفسيري تازه از وحي قرآن و طبعاً ماهيت نبوت پيامبر عظيم الشأن اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) به ويژه در چند مقاله ي اخيرش به دست داده است. بيش از...

لاأُقسِمُ ( قسم مي خورم/ قسم نمي خورم )
قسم خوردن به چيزي ارزشمند و براي تأكيد چيزي والا در عرف زبان طبيعي بشر، در همه ي زبان ها- بيش از 4000 زبان رايج و جاري بشري- وجود دارد. هم در شعر، هم در نثر، و هم در محاورات.