The current route :

کتابی برای گشایش سختیها
پس از قرآن حدیث مهمترین منبع استنباط احکام بود و در مغرب عهد مرینی نتوانست اهمیت و جایگاهی چون فقه و قرائت به خود اختصاص دهد، اما به لحاظ اهمیت و نقش آن در فتوای فقهی ناگزیر باید به این مهم توجه میشد.

جایگاه فطرت در نسبت با قوای نفس
ابن قتیبه دینوَری میگوید: کلمهی فطرت معنای آفرینش دارد و از آن جمله است گفتار خداوند جلّوعز: «فطرت خدایی که مردم را بر آن آفریده است»؛ یعنی سرشتی که مردم را بر آن خلق کرده است. (1) چنان که از کلام ابن...

جلوگیری از جعل و تحریف
اعتبار و ارزش منابع حدیثی به جایگاه راویانی بازمیگشت که از دورهی تقیید یا کتابت، حدیث را از نسلی به نسل بعد منتقل میکردند و با توجه به اهمیت سماع در وثاقت احادیث، ناگزیر محدثین به نگارش

کتابی برای گشایش سختیها
پس از قرآن حدیث مهمترین منبع استنباط احکام بود و در مغرب عهد مرینی نتوانست اهمیت و جایگاهی چون فقه و قرائت به خود اختصاص دهد، اما به لحاظ اهمیت و نقش آن در فتوای فقهی ناگزیر باید به این

اصطلاح شناسی حُجیّت در علم اصول فقه
یا حجت، اصطلاحی است که در علم اصول فقه امامیة و منطق مورد استفاده است و از نظر مفهوم در استعمال منطقیین، تفاوتی با مقصود اصولیین دارد. حجت در زبان عربی به معنای آن چه که قابلیت و

حِجر اسماعیل در طواف و موقعیت تاریخی آن
از بقاع متبرکه از لواحق خانهی کعبه، که محلّ سکونت حضرت اسماعیل و مادرش هاجر بوده، سپس مدفن ایشان و نیز عدهی کثیری از پیغمبران و پیغمبر زادگان گردیده است.

حجرالاسود دست راست خداوند در زمین
(سنگ سیاه) سنگی است صیقلی که شکل بیضی نامنظم دارد، سیاه رنگ مایل به سرخی، با نقطههای قرمز و خطهای زرد، که بر دیوار رکن شرقی خانهی کعبه نصب شده است، و حاجیان هنگام طواف

حجر ؛ اسباب و عوامل بروز آن و گروههای محجور
به فتح حاء و سکون جیم و راء، از اصطلاحات فقه امامیه است و در لغت به منع بازداری و جلوگیری میباشد، و در اصطلاح فقهی به حالتی گویند که برای برخی اشخاص پیش آمده و بر طبق قوانین شرعی آنان

اصطلاح شناسی حُجّت
لغتاً یعنی برهان و دلیل که با آن حریف را قانع و یا دفع کنند و جمع این کلمه حُجَج و حِجاج است. مصدرهای حِجاج، احتجاج و محاجّه از همین ریشه است (لسان العرب). رجلٌ مِحجاج یعنی آدم / مرد دلیل آور و

گزیده ای جامع درباره فریضه حجّ
به فتح اول مصدر و به کسر آن اسم است، در لغت به معنی قصد و هدف قرار دادن کاری معین است. و در اصطلاح فقه اسلامی به قصد و رفتن به سوی مکه و خانهی خدا در روزهای معینی از سال به هدف