The current route :
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
ما را به دعا کاش فراموش نسازندرندان سحر خیز که صاحب نفسانند
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
از عرش صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز...
این عشق آتشین زدلم پاک نمی شود
مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود
بالای...
نفهمی و نادانی سه نوع است : یکی آنکه انسان هیچ نداند، دوم آنکه آنچه را...
آدمی ساخته ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است...
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی<br />
شرح جمال حور ز رویت روایتی
انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه ای
انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه ای<br />
آب خضر ز نوش لبانت کنایتی
هر پاره از دل من و از غصه قصه ای
هر پاره از دل من و از غصه قصه ای<br />
هر سطری از خصال تو و از رحمت آیتی
آن عهد یاد باد که از بام و در مرا
آن عهد یاد باد که از بام و در مرا<br />
هر دم پیام یار و خط دلبر آمدی
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق<br />
دریادلی بجوی دلیری سرآمدی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است<br />
بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز<br />
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور<br />
پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است<br />
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
نثار خاک رهت نقد جان من هر چند
نثار خاک رهت نقد جان من هر چند<br />
که نیست نقد روان را بر تو مقداری