The current route :

آموزش وحیطه ى کیفى هنر
هنر، برخلاف علوم تجربى، مضاف بر حیطه هاى کمى که قابل تجربه و انتقال از طریق آموزش هاى مدون است، واجد عوامل غیرکمى و غیر قابل تدوین دیگرى نیز مى باشد که

ساحت قدسى آموزش هنرهاى ایرانى
در ادبیات کهن ایران، اهورا مزدا مظهر هنر و نیکویى شمرده شده است. پس از اسلام نیز گویندگان و اندیشمندان از هنر و تقابل آن با بى هنرى بسیار سخن گفته اند.

آموزش، معنویت و هنرهاى سنتى
دانشمندان اسلامى، میان هنر و معنویت ارتباط یافته اند. در ایران پیش از اسلام، بنیاد هنر و صنعت، تفکر توحیدى بوده و اسلام آن را غنى تر کرده است.

مبادى آموزش هنر اسلامى (با تأکیدى بر هنر نگارگرى)
در هنر سنتى ایران، میان شاگرد و استاد، رابطه اى نظیر مرید و مراد صوفیان برقرار بوده است. استاد، شاگرد خود را با توجه به استعداد او برمى گزید و با عمل

نقش معنویت در ارتقاى کیفیت آموزش هنر
هنر، بیان، نمایش و تجلى “معنا”یى است در قالب شکل و ماده، به گونه اى که معنى را محسوس نماید. از این رو انفکاک آن از معنویت، موضوعى مهمل و باطل است.

آموزش هنر و درونى سازى ارزش ها
رابطه ى هنر و فضایل، از روزگار افلاطون تاکنون مورد توجه بوده است. لیویس تنزل فرهنگى را ویژگى اصلى قرن بیستم مى داند، اما او معیارهاى ارزش اخلاقى را

تجربه ى هنرى در میدان جاذبه ى منظومه هاى معنوى
در این مقاله، ابتدا سعى مى شود بر تجربه معنوى قبل و بعد از شکل گیرى نظام هاى معنوى بشر نگاهى افکنده شود، سپس در جهت ارائه

رابطه ى آموزش، هنر و معنویت
”هنر”، به مفهومى که از مغرب زمین به ایران وارد شده (یعنى art)، با مفاهیمى که در فرهنگ هاى فارسى آمده، متفاوت مى باشد. در عصر

کشف زیبا
هنرمند با همان روح هنری، ظرایف و دقایقی را درمی یابد که بسیاری از آنها ذاتی بوده و از قریحه و استعداد درونی اش سرچشمه می گیرند.

آیینه ی درون
پرتره ها منبع بی پایان جذبه و گیرایی اند. در پشت این جذابیت، میل غریزی آدمی به کنجکاوی در چهره و کشف شخصیت صاحب آن نهفته است.