The current route :
سعدی شیرازی
زنده بي دوست خفته در وطني
زنده بي دوست خفته در وطني شاعر : سعدي مثل مردهايست در کفني زنده بي دوست خفته در وطني چه بود بي وجود روح تني عيش را بي تو عيش نتوان گفت چون تو سروي نيافت در چمني ...
سعدی شیرازی
اگر تو ميل محبت کني و گر نکني
اگر تو ميل محبت کني و گر نکني شاعر : سعدي من از تو روي نپيچم که مستحب مني اگر تو ميل محبت کني و گر نکني چه جاي سرو که مانند روح در بدني چو سرو در چمني راست در تصور من...
سعدی شیرازی
آسوده خاطرم که تو در خاطر مني
آسوده خاطرم که تو در خاطر مني شاعر : سعدي گر تاج ميفرستي و گر تيغ ميزني آسوده خاطرم که تو در خاطر مني چون مرغ شب که هيچ نبيند به روشني اي چشم عقل خيره در اوصاف روي...
سعدی شیرازی
اي دريغا گر شبي در بر خرابت ديدمي
اي دريغا گر شبي در بر خرابت ديدمي شاعر : سعدي سرگران از خواب و سرمست از شرابت ديدمي اي دريغا گر شبي در بر خرابت ديدمي گر سحرگه روي همچون آفتابت ديدمي روز روشن دست دادي...
سعدی شیرازی
صاحب نظر نباشد دربند نيک نامي
صاحب نظر نباشد دربند نيک نامي شاعر : سعدي خاصان خبر ندارند از گفت و گوي عامي صاحب نظر نباشد دربند نيک نامي خوش دانهاي وليکن بس بر کنار دامي اي نقطه سياهي بالاي خط سبزش...
سعدی شیرازی
چون تنگ نباشد دل مسکين حمامي
چون تنگ نباشد دل مسکين حمامي شاعر : سعدي کش يار هم آواز بگيرند به دامي چون تنگ نباشد دل مسکين حمامي و امروز همه روز تمناي سلامي ديشب همه شب دست در آغوش سلامت خوش بود...
سعدی شیرازی
تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي
تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي شاعر : سعدي خون عشاق حلالست زهي شوخ حرامي تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عامي بيم آنست دمادم...
سعدی شیرازی
بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي
بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي شاعر : سعدي صوفي نشود صافي تا درنکشد جامي بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي هر کس قلمي رفتهست بر وي به سرانجامي گر پير مناجاتست ور رند...
سعدی شیرازی
مرا تو جان عزيزي و يار محترمي
مرا تو جان عزيزي و يار محترمي شاعر : سعدي به هر چه حکم کني بر وجود من حکمي مرا تو جان عزيزي و يار محترمي که مونس دل و آرام جان و دفع غمي غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد...
سعدی شیرازی
هرگز حسد نبردم بر منصبي و مالي
هرگز حسد نبردم بر منصبي و مالي شاعر : سعدي الا بر آن که دارد با دلبري وصالي هرگز حسد نبردم بر منصبي و مالي چشمي که باز باشد هر لحظه بر جمالي داني کدام دولت در وصف مينيايد...