The current route :
سعدی شیرازی
هرگز آن دل بنميرد که تو جانش باشي
هرگز آن دل بنميرد که تو جانش باشي شاعر : سعدي نيکبخت آن که تو در هر دو جهانش باشي هرگز آن دل بنميرد که تو جانش باشي به حقيقت که تو چون نقطه ميانش باشي غم و انديشه در...
سعدی شیرازی
ما سپر انداختيم گر تو کمان ميکشي
ما سپر انداختيم گر تو کمان ميکشي شاعر : سعدي گو دل ما خوش مباش گر تو بدين دلخوشي ما سپر انداختيم گر تو کمان ميکشي ما به تو مستأنسيم تو به چه مستوحشي گر بکشي بندهايم...
سعدی شیرازی
يار گرفتهام بسي چون تو نديدهام کسي
يار گرفتهام بسي چون تو نديدهام کسي شاعر : سعدي شمع چنين نيامدست از در هيچ مجلسي يار گرفتهام بسي چون تو نديدهام کسي نقد چنين کم اوفتد خاصه به دست مفلسي عادت بخت من...
سعدی شیرازی
بر آستان وصالت نهاده سر سعدي
بر آستان وصالت نهاده سر سعدي شاعر : سعدي بر آستين خيالت نبوده دسترسي بر آستان وصالت نهاده سر سعدي که ياد ناورد از من به سالها نفسي هميزنم نفس سرد بر اميد کسي به...
سعدی شیرازی
گر درون سوختهاي با تو برآرد نفسي
گر درون سوختهاي با تو برآرد نفسي شاعر : سعدي چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسي گر درون سوختهاي با تو برآرد نفسي خود چنين روي نبايست نمودن به کسي اي که انصاف دل سوختگان...
سعدی شیرازی
تا کي اي آتش سودا به سرم برخيزي
تا کي اي آتش سودا به سرم برخيزي شاعر : سعدي تا کي اي ناله زار از جگرم برخيزي تا کي اي آتش سودا به سرم برخيزي از غم دوست به روي چو زرم برخيزي تا کي اي چشمه سيماب که در...
سعدی شیرازی
تو خود به صحبت امثال ما نپردازي
تو خود به صحبت امثال ما نپردازي شاعر : سعدي نظر به حال پريشان ما نيندازي تو خود به صحبت امثال ما نپردازي که من اسير نيازم تو صاحب نازي وصال ما و شما دير متفق گردد ...
سعدی شیرازی
اميدوارم اگر صد رهم بيندازي
اميدوارم اگر صد رهم بيندازي شاعر : سعدي که بار ديگرم از روي لطف بنوازي اميدوارم اگر صد رهم بيندازي ضرورتست که با روزگار درسازي چو روزگار نسازد ستيزه نتوان برد که سرگزيت...
سعدی شیرازی
اگر گلاله مشکين ز رخ براندازي
اگر گلاله مشکين ز رخ براندازي شاعر : سعدي کنند در قدمت عاشقان سراندازي اگر گلاله مشکين ز رخ براندازي نظاره کن که چه مستي کنند و جانبازي اگر به رقص درآيي تو سرو سيم اندام...
سعدی شیرازی
هر سلطنت که خواهي ميکن که دلپذيري
هر سلطنت که خواهي ميکن که دلپذيري شاعر : سعدي در دست خوبرويان دولت بود اسيري هر سلطنت که خواهي ميکن که دلپذيري دانستهام وليکن خون خوار ناگزيري جان باختن به کويت در...