The current route :
سعدی شیرازی
مرا دليست گرفتار عشق دلداري
مرا دليست گرفتار عشق دلداري شاعر : سعدي سمن بري صنمي گلرخي جفاکاري مرا دليست گرفتار عشق دلداري هنروري عجبي طرفهاي جگرخواري ستمگري شغبي فتنهاي دل آشوبي که ماه را...
سعدی شیرازی
عمري به بوي ياري کرديم انتظاري
عمري به بوي ياري کرديم انتظاري شاعر : سعدي زان انتظار ما را نگشود هيچ کاري عمري به بوي ياري کرديم انتظاري وز محنت فراقش بر دل بماند باري از دولت وصالش حاصل نشد مرادي...
سعدی شیرازی
دو چشم مست تو برداشت رسم هشياري
دو چشم مست تو برداشت رسم هشياري شاعر : سعدي و گر نه فتنه نديدي به خواب بيداري دو چشم مست تو برداشت رسم هشياري سپهر با تو چه پهلو زند به غداري زمانه با تو چه دعوي کند...
سعدی شیرازی
خوش بود ياري و ياري بر کنار سبزه زاري
خوش بود ياري و ياري بر کنار سبزه زاري شاعر : سعدي مهربانان روي بر هم وز حسودان برکناري خوش بود ياري و ياري بر کنار سبزه زاري گو غنيمت دان که ديگر دير دير افتد شکاري هر...
سعدی شیرازی
خبر از عيش ندارد که ندارد ياري
خبر از عيش ندارد که ندارد ياري شاعر : سعدي دل نخوانند که صيدش نکند دلداري خبر از عيش ندارد که ندارد ياري تا دگر برنکنم ديده به هر ديداري جان به ديدار تو يک روز فدا خواهم...
سعدی شیرازی
اي گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
اي گنج نوشدارو با خستگان نگه کن شاعر : سعدي مرهم به دست و ما را مجروح ميگذاري اي گنج نوشدارو با خستگان نگه کن ور نه به شکل شيرين شور از جهان برآري يا خلوتي برآور يا...
سعدی شیرازی
هر نوبتم که در نظر اي ماه بگذري
هر نوبتم که در نظر اي ماه بگذري شاعر : سعدي بار دوم ز بار نخستين نکوتري هر نوبتم که در نظر اي ماه بگذري بسيار ديدهام نه بدين لطف و دلبري انصاف ميدهم که لطيفان و دلبران...
سعدی شیرازی
هرگز اين صورت کند صورتگري
هرگز اين صورت کند صورتگري شاعر : سعدي يا چنين شاهد بود در کشوري هرگز اين صورت کند صورتگري ماه رخساري ملايک منظري سرورفتاري صنوبرقامتي در نميآيد به چشمش ديگري ميرود...
سعدی شیرازی
گر کنم در سر وفات سري
گر کنم در سر وفات سري شاعر : سعدي سهل باشد زيان مختصري گر کنم در سر وفات سري صبر کن تا ببينمت نظري اي که قصد هلاک من داري که حرامست چشم بر دگري نه حرامست در رخ...
سعدی شیرازی
گر برود به هر قدم در ره ديدنت سري
گر برود به هر قدم در ره ديدنت سري شاعر : سعدي من نه حريف رفتنم از در تو به هر دري گر برود به هر قدم در ره ديدنت سري چشم نميکنم به خود تا چه رسد به ديگري تا نکند وفاي...