The current route :
سعدی شیرازی
کس درنيامدست بدين خوبي از دري
کس درنيامدست بدين خوبي از دري شاعر : سعدي ديگر نياورد چو تو فرزند مادري کس درنيامدست بدين خوبي از دري گويد دو آفتاب نباشد به کشوري خورشيد اگر تو روي نپوشي فرورود زيباتر...
سعدی شیرازی
سرو بستاني تو يا مه يا پري
سرو بستاني تو يا مه يا پري شاعر : سعدي يا ملک يا دفتر صورتگري سرو بستاني تو يا مه يا پري کاندر آن عاجز بماند سامري رفتني داري و سحري ميکني در دلش صد بار ديگر بگذري...
سعدی شیرازی
روي گشاده اي صنم طاقت خلق ميبري
روي گشاده اي صنم طاقت خلق ميبري شاعر : سعدي چون پس پرده ميروي پرده صبر ميدري روي گشاده اي صنم طاقت خلق ميبري کدميي نديدهام چون تو پري به دلبري حور بهشت خوانمت ماه...
سعدی شیرازی
رفتي و همچنان به خيال من اندري
رفتي و همچنان به خيال من اندري شاعر : سعدي گويي که در برابر چشمم مصوري رفتي و همچنان به خيال من اندري کز هر چه در خيال من آمد نکوتري فکرم به منتهاي جمالت نميرسد تا...
سعدی شیرازی
ديدم امروز بر زمين قمري
ديدم امروز بر زمين قمري شاعر : سعدي همچو سروي روان به رهگذري ديدم امروز بر زمين قمري باز کردند بامداد دري گوييا بر من از بهشت خداي گر تو ديدي به سر بر قمري من نديدم...
سعدی شیرازی
دانمت آستين چرا پيش جمال ميبري
دانمت آستين چرا پيش جمال ميبري شاعر : سعدي رسم بود کز آدمي روي نهان کند پري دانمت آستين چرا پيش جمال ميبري کبر رها نميکند کز پس و پيش بنگري معتقدان و دوستان از چپ...
سعدی شیرازی
داني چه گفت مرا آن بلبل سحري
داني چه گفت مرا آن بلبل سحري شاعر : سعدي تو خود چه آدميي کز عشق بيخبري داني چه گفت مرا آن بلبل سحري گر ذوق نيست تو را کژطبع جانوري اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب ...
سعدی شیرازی
خانه صاحب نظران ميبري
خانه صاحب نظران ميبري شاعر : سعدي پرده پرهيزکنان ميدري خانه صاحب نظران ميبري توبه صوفي به زيان آوري گر تو پري چهره نپوشي نقاب آدميي يا ملکي يا پري اين چه وجودست...
سعدی شیرازی
جور بر من ميپسندد دلبري
جور بر من ميپسندد دلبري شاعر : سعدي زور با من ميکند زورآوري جور بر من ميپسندد دلبري مينشايد رفت پيش داوري بار خصمي ميکشم کز جور او چون مسلماني به دست کافري ...
سعدی شیرازی
بخت آيينه ندارم که در او مينگري
بخت آيينه ندارم که در او مينگري شاعر : سعدي خاک بازار نيرزم که بر او ميگذري بخت آيينه ندارم که در او مينگري تو چنان فتنه خويشي که ز ما بيخبري من چنان عاشق رويت که...