The current route :
سعدی شیرازی
اي خسته دلم در خم چوگان تو گويي
اي خسته دلم در خم چوگان تو گويي شاعر : سعدي بي فايدهام پيش تو چون بيهده گويي اي خسته دلم در خم چوگان تو گويي افتاده به زخمش چو کمان پشت دوتويي اي تير غم عشق تو هر جا...
سعدی شیرازی
اي ولوله عشق تو بر هر سر کويي
اي ولوله عشق تو بر هر سر کويي شاعر : سعدي روي تو ببرد از دل ما هر غم رويي اي ولوله عشق تو بر هر سر کويي کاهي بودش تعبيه بر هر بن مويي آخر سر مويي به ترحم نگر آن را ...
سعدی شیرازی
همه چشميم تا برون آيي
همه چشميم تا برون آيي شاعر : سعدي همه گوشيم تا چه فرمايي همه چشميم تا برون آيي متصور شود شکيبايي تو نه آن صورتي که بي رويت تا تو دستم به خون نيالايي من ز دست تو...
سعدی شیرازی
هر کس به تماشايي رفتند به صحرايي
هر کس به تماشايي رفتند به صحرايي شاعر : سعدي ما را که تو منظوري خاطر نرود جايي هر کس به تماشايي رفتند به صحرايي هر کو به وجود خود دارد ز تو پروايي با چشم نميبيند يا...
سعدی شیرازی
نه من تنها گرفتارم به دام زلف زيبايي
نه من تنها گرفتارم به دام زلف زيبايي شاعر : سعدي که هر کس با دلارامي سري دارند و سودايي نه من تنها گرفتارم به دام زلف زيبايي هزاران سرو بستاني فداي سروبالايي قرين يار...
سعدی شیرازی
من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي
من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي شاعر : سعدي عهد نابستن از آن به که ببندي و نپايي من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي بايد اول به تو گفتن که چنين خوب چرايي دوستان...
سعدی شیرازی
مشتاق توام با همه جوري و جفايي
مشتاق توام با همه جوري و جفايي شاعر : سعدي محبوب مني با همه جرمي و خطايي مشتاق توام با همه جوري و جفايي در حضرت سلطان که برد نام گدايي من خود به چه ارزم که تمناي تو ورزم...
سعدی شیرازی
گرم راحت رساني ور گزايي
گرم راحت رساني ور گزايي شاعر : سعدي محبت بر محبت ميفزايي گرم راحت رساني ور گزايي که هست از ديرگه باز آشنايي به شمشير از تو بيگانه نگردم من از قيدت نميخواهم رهايي...
سعدی شیرازی
دريچهاي ز بهشتش به روي بگشايي
دريچهاي ز بهشتش به روي بگشايي شاعر : سعدي که بامداد پگاهش تو روي بنمايي دريچهاي ز بهشتش به روي بگشايي صباح مقبل آن کز درش تو بازآيي جهان شبست و تو خورشيد عالم آرايي...
سعدی شیرازی
خبرت خرابتر کرد جراحت جدايي
خبرت خرابتر کرد جراحت جدايي شاعر : سعدي چو خيال آب روشن که به تشنگان نمايي خبرت خرابتر کرد جراحت جدايي چه از اين به ارمغاني که تو خويشتن بيابي تو چه ارمغاني آري که به...