0
The current route :
چه رويست آن که ديدارش ببرد از من شکيبايي سعدی شیرازی

چه رويست آن که ديدارش ببرد از من شکيبايي

چه رويست آن که ديدارش ببرد از من شکيبايي شاعر : سعدي گواهي مي‌دهد صورت بر اخلاقش به زيبايي چه رويست آن که ديدارش ببرد از من شکيبايي اگر تلخ اتفاق افتد به شيريني بيندايي...
تو پري زاده ندانم ز کجا مي‌آيي سعدی شیرازی

تو پري زاده ندانم ز کجا مي‌آيي

تو پري زاده ندانم ز کجا مي‌آيي شاعر : سعدي کادميزاده نباشد به چنين زيبايي تو پري زاده ندانم ز کجا مي‌آيي مثل اين روي و نشايد که به کس بنمايي راست خواهي نه حلالست که پنهان...
تو با اين لطف طبع و دلربايي سعدی شیرازی

تو با اين لطف طبع و دلربايي

تو با اين لطف طبع و دلربايي شاعر : سعدي چنين سنگين دل و سرکش چرايي تو با اين لطف طبع و دلربايي ندانستم که پيمانم نپايي به يک بار از جهان دل در تو بستم يکي از در درآي...
تو از هر در که بازآيي بدين خوبي و زيبايي سعدی شیرازی

تو از هر در که بازآيي بدين خوبي و زيبايي

تو از هر در که بازآيي بدين خوبي و زيبايي شاعر : سعدي دري باشد که از رحمت به روي خلق بگشايي تو از هر در که بازآيي بدين خوبي و زيبايي در آن معرض که چون يوسف جمال از پرده بنمايي...
تا کيم انتظار فرمايي سعدی شیرازی

تا کيم انتظار فرمايي

تا کيم انتظار فرمايي شاعر : سعدي وقت آن نامد که روي بنمايي تا کيم انتظار فرمايي رنجه شو پيشتر چرا نايي اگرم زنده باز خواهي ديد در درازي وعده افزايي عمر کوته‌ترست...
خرم آن روز که چون گل به چمن بازآيي سعدی شیرازی

خرم آن روز که چون گل به چمن بازآيي

خرم آن روز که چون گل به چمن بازآيي شاعر : سعدي يا به بستان به در حجره من بازآيي خرم آن روز که چون گل به چمن بازآيي که تو چون سرو خرامان به چمن بازآيي گلبن عيش من آن روز...
قيمت گل برود چون تو به گلزار آيي سعدی شیرازی

قيمت گل برود چون تو به گلزار آيي

قيمت گل برود چون تو به گلزار آيي شاعر : سعدي و آب شيرين چو تو در خنده و گفتار آيي قيمت گل برود چون تو به گلزار آيي بار ديگر نکند گر تو به رفتار آيي اين همه جلوه طاووس...
خلاف سرو را روزي خرامان سوي بستان آي سعدی شیرازی

خلاف سرو را روزي خرامان سوي بستان آي

خلاف سرو را روزي خرامان سوي بستان آي شاعر : سعدي دهان چون غنچه بگشاي و چو گلبن در گلستان آي خلاف سرو را روزي خرامان سوي بستان آي که اي حوري انساني دمي در باغ رضوان آي ...
اي صورتت ز گوهر معني خزينه‌اي سعدی شیرازی

اي صورتت ز گوهر معني خزينه‌اي

اي صورتت ز گوهر معني خزينه‌اي شاعر : سعدي ما را ز داغ عشق تو در دل دفينه‌اي اي صورتت ز گوهر معني خزينه‌اي مگذار ناله‌اي که برآيد ز سينه‌اي داني که آه سوختگان را اثر بود...
مي‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه سعدی شیرازی

مي‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه

مي‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه شاعر : سعدي اي ساقي صبوحي درده مي شبانه مي‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه هوشم ببر زماني تا کي غم زمانه عقلم بدزد لختي چند اختيار دانش ور...