The current route :
سعدی شیرازی
دست با سرو روان چون نرسد در گردن
دست با سرو روان چون نرسد در گردن شاعر : سعدي چارهاي نيست بجز ديدن و حسرت خوردن دست با سرو روان چون نرسد در گردن صبر اگر هست و گر نيست ببايد کردن آدمي را که طلب هست و...
سعدی شیرازی
چه خوش بود دو دلارام دست در گردن
چه خوش بود دو دلارام دست در گردن شاعر : سعدي به هم نشستن و حلواي آشتي خوردن چه خوش بود دو دلارام دست در گردن دريغ باشد بي دوستان به سر بردن به روزگار عزيزان که روزگار...
سعدی شیرازی
طوطي نگويد از تو دلاويزتر سخن
طوطي نگويد از تو دلاويزتر سخن شاعر : سعدي با شهد ميرود ز دهانت به در سخن طوطي نگويد از تو دلاويزتر سخن تو خويشتن دليل بياري به هر سخن گر من نگويمت که تو شيرين عالمي...
سعدی شیرازی
سهل باشد به ترک جان گفتن
سهل باشد به ترک جان گفتن شاعر : سعدي ترک جانان نميتوان گفتن سهل باشد به ترک جان گفتن شکرينست از آن دهان گفتن هر چه زان تلختر بخواهي گفت سخن سرو بوستان گفتن توبه...
سعدی شیرازی
خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن
خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن شاعر : سعدي نبايستي نمود اين روي و ديگربار بنهفتن خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن نه بي او ميتوان بودن نه با او ميتوان گفتن گدايي...
سعدی شیرازی
نبايستي هم اول مهر بستن
نبايستي هم اول مهر بستن شاعر : سعدي چو در دل داشتي پيمان شکستن نبايستي هم اول مهر بستن خطا کردي به تيغ هجر خستن به ناز وصل پروردن يکي را نميبايد وفاي عهد جستن ...
سعدی شیرازی
گر متصور شدي با تو درآميختن
گر متصور شدي با تو درآميختن شاعر : سعدي حيف نبودي وجود در قدمت ريختن گر متصور شدي با تو درآميختن کو بتواند چنين صورتي انگيختن فکرت من در تو نيست در قلم قدرتيست کش...
سعدی شیرازی
چند بشايد به صبر ديده فرودوختن
چند بشايد به صبر ديده فرودوختن شاعر : سعدي خرمن ما را نماند حيله بجز سوختن چند بشايد به صبر ديده فرودوختن حاصل ما هيچ نيست جز گنه اندوختن گر نظر صدق را نام گنه مينهند...
سعدی شیرازی
ما نتوانيم و عشق پنجه درانداختن
ما نتوانيم و عشق پنجه درانداختن شاعر : سعدي قوت او ميکند بر سر ما تاختن ما نتوانيم و عشق پنجه درانداختن هر دو به دستت درست کشتن و بنواختن گر دهيم ره به خويش يا نگذاري...
سعدی شیرازی
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان شاعر : سعدي کاين شب دراز باشد بر چشم پاسبانان خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان کاين کارهاي مشکل افتد به کاردانان بر عقل من بخندي گر در...