The current route :
سعدی شیرازی
ديگر به کجا ميرود اين سرو خرامان
ديگر به کجا ميرود اين سرو خرامان شاعر : سعدي چندين دل صاحب نظرش دست به دامان ديگر به کجا ميرود اين سرو خرامان ميسوزد و آتش نرسيدست به خامان مردست که چون شمع سراپاي...
سعدی شیرازی
سخت به ذوق ميدهد باد ز بوستان نشان
سخت به ذوق ميدهد باد ز بوستان نشان شاعر : سعدي صبح دميد و روز شد خيز و چراغ وانشان سخت به ذوق ميدهد باد ز بوستان نشان روي به صالحان نما خمر به زاهدان چشان گر همه خلق...
سعدی شیرازی
فراق دوستانش باد و ياران
فراق دوستانش باد و ياران شاعر : سعدي که ما را دور کرد از دوستداران فراق دوستانش باد و ياران چو بلبل در قفس روز بهاران دلم دربند تنهايي بفرسود که قتل مور در پاي سواران...
سعدی شیرازی
دو چشم مست ميگونت ببرد آرام هشياران
دو چشم مست ميگونت ببرد آرام هشياران شاعر : سعدي دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بيداران دو چشم مست ميگونت ببرد آرام هشياران چو سيل از سر گذشت آن را چه ميترساني از باران...
سعدی شیرازی
بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران
بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران شاعر : سعدي کز سنگ گريه خيزد روز وداع ياران بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران داند که سخت باشد قطع اميدواران هر کو شراب فرقت روزي چشيده...
سعدی شیرازی
چه خوشست بوي عشق از نفس نيازمندان
چه خوشست بوي عشق از نفس نيازمندان شاعر : سعدي دل از انتظار خونين دهن از اميد خندان چه خوشست بوي عشق از نفس نيازمندان به ورع خلاص يابد ز فريب چشم بندان مگر آن که هر دو...
سعدی شیرازی
خوشا و خرما وقت حبيبان
خوشا و خرما وقت حبيبان شاعر : سعدي به بوي صبح و بانگ عندليبان خوشا و خرما وقت حبيبان که ساکن گردد آشوب رقيبان خوش آن ساعت نشيند دوست با دوست برآورده دو سر از يک گريبان...
سعدی شیرازی
برخيز که ميرود زمستان
برخيز که ميرود زمستان شاعر : سعدي بگشاي در سراي بستان برخيز که ميرود زمستان منقل بگذار در شبستان نارنج و بنفشه بر طبق نه زحمت ببرد ز پيش ايوان وين پرده بگوي تا...
سعدی شیرازی
اي کودک خوبروي حيران
اي کودک خوبروي حيران شاعر : سعدي در وصف شمايلت سخندان اي کودک خوبروي حيران کرديم و صبوري از تو نتوان صبر از همه چيز و هر که عالم اي سخت کمان سست پيمان ديدي که وفا...
سعدی شیرازی
در وصف نيايد که چه شيرين دهنست آن
در وصف نيايد که چه شيرين دهنست آن شاعر : سعدي اينست که دور از لب و دندان منست آن در وصف نيايد که چه شيرين دهنست آن بالا نتوان خواند که سرو چمنست آن عارض نتوان گفت که...