حریق فاجعه، گل هاى عشق مى سوزد
فرونشان به قدوم خود این شرار، بیا!
بتاب از پس دندانه هاى قصر سحر
بزن حجاب به یک سو، سپیدهوار بیا!
نگاه منتظرانت فسرد و مى ترسم
که پژمُرَد...