The current route :
اعجاز قرآن
آیا معارضان با قرآن کشته میشدند؟ (1)
گفتهاند: هرچند در قرآن از مردم خواسته شده است متنی همانند قرآن بیاورند، ولی وقتی کسی همانند قرآن را میآورد، او را میکشتند و برای این ادعا از افرادی همانند عصماء بنت مروان، کعببناشرف و... نام میبرند.
اعجاز قرآن
آيا معارضان با قرآن نادان و کمسواد بودند؟
گفتهاند: افرادي که به معارضه با قرآن اقدام کردهاند، از نادانان و کمسوادان يا بيسوادان عرب بودهاند؛ از اين رو سخناني که از آنان نقل شده، سخيف و سست است. اگر فصيحان و دانايان عرب به مبارزهطلبي قرآن...
اعجاز قرآن
شبههي امکان هماوردي با قرآن در آينده
گفتهاند معارضاتي که نقل شده است، به وسيلهي خود مسلمانان ساخته و پرداخته شده تا با نقل و سپس نقد و هوکردن آن، ثابت کنند قرآن، معجزه و هماوردناپذير است.
اعجاز قرآن
آيا قرآن مورد معارضه قرار گرفت؟
برخي گفتهاند: قرآن، مورد معارضه واقع شده است؛ هم در عصر پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و هم پس از آن؛ لکن سيطرهي اسلام و جنگها، خصوصاً در صدر اسلام همهي آنها را از بين برد و آنچه باقي ماند، نيز...
اعجاز قرآن
آيا اعراب بخاطر ترس با قرآن معارضه نکردند؟
برخي از شبههافکنان ميگويند: هرچند اعراب با قرآن معارضه نکردهاند، ولي اين، به دليل ناتواني آنها از معارضه نيست؛ بلکه معارضه نکردن آنها به دليل مسائل ديگري است و آن اينکه در عصر نبوت چون تعداد
مفردات قرآن
واژه شناسی قرآنی:اِحصاء، حساب، عدّ
«احصاء» از «حصي» (حاء، صاد و حرف عله ياء) داراي سه معناي اصلي منع از چيزي، شمارش و احاطه بر يک شيء و چيزي از اجزاء زمين (سنگ) است.
مفردات قرآن
واژه شناسی قرآنی: اِحسان، اِنعام، بَرّ، خَير، فَضل، مَعروف و مِنّة
«اِحسان» از «حُسن» (حاء، سين و نون) گرفته شده است. معناي حسن را ضدّ قبح (زشت بودن) دانستهاند. بعضي احسان را ضدّ اساءة (بدي کردن) معنا کردهاند.
مفردات قرآن
واژه شناسی قرآنی: اِحساس، استيناس، اِيلاف، وِجدان
«اِحساس» برگرفته از «حَسّ» (حاء و سين) با دو معناي اصلي غلبه پيدا کردن بر چيزي از راه قتل و غير آن و ابراز صدا و ناله هنگام احساس درد است.
مفردات قرآن
واژه شناسی قرآنی: أَحَد، فَرد، واحِد، وَتر (با فتحه و کسره واو)
اصل «أحد» (همزه، حاء و دال) «وحد» (با واو) است. برخي از اهل لغت گفتهاند: أحد به معناي واحد و در وصف خدا و اسما عدد مترادف با واحد
مفردات قرآن
واژه شناسی قرآنی:اخبار، احساس، اِدراک، اطلاع، ايناس، بَصَر، حُکم، حفيّ، خُبر، دِراية، ذِکر، رُؤية، سَمع، شَهادة، شُعور، ظَنّ، عِرفان، عِلم، عَقل، فِقه، فَهم، وِجدان، يَقين
«احبار» از «حَبر» (حاء، باء و راء) به معناي اثر زيبا گرفته شده است. لغت شناسان «احبار» را جمع «حِبر» و «حَبر» (عالم) دانسته