0
The current route :
خون نشانه قبل از پیروزی انقلاب

خون نشانه

در دوره اي كه همه ، كاري را كه از دست شان ساخته بود براي اعتقاد و آرمانشان انجام مي دادند ، طراحان و نقاشان هم مهارت و ابزار خودشان را به ميدان آوردند . برادران شيشه گران ـ كوروش ، بهزاد و اسماعيل ـ تقريبا...
حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (7) آزادگان

حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (7)

خانه شان طبقه سوم بود. هر وقت كارش داشتيم ، سحرها ، قرار مي گذاشتيم . مي رفتيم خانه شان . بِهِمان مي گفت «وقتي با ماشين مي آييد ، از بالاي خيابون كه شيب داره بياييد. ماشينتون رو هم خاموش كنين. بوق نزنين...
حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (6) آزادگان

حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (6)

دخترم كلاس اول ابتدايي بود. يك روز كه از مدرسه بر مي گشت ، اتفاقاً حاجي مهمانمان بود. وقتي آمد تو ، حاج آقا بلند شد و باهاش گرم ، سلام و احوال پرسي كرد. روزي كه حاج آقا از دنيا رفت ، جلوي تلويزيون نشسته...
حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (5) آزادگان

حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (5)

وقتي وارد اردوگاه(1) شدم ، مرا به اتاق 16 بردند. مي گفتند حاج آقا توي اين اتاق بود. من خيلي از ايشان شنيده بودم ولي از نزديك نمي شناختمش . اگر چه توي اتاق 16 نبود ولي از رفتار بچه ها و حال و هواي اتاق...
حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (4) آزادگان

حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (4)

تازه به اردوگاه ما آمده بود. بعضي ها به كارهايش اعتراض مي كردند. يك روز رفتم پيشش . گفتم «من به شما و كارتون ايمان دارم. ولي بعضي ها مي گن كارهايي كه شما مي كني ، سازش با دشمنه». حرف هايم كه تمام شد ،...
حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (3) آزادگان

حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (3)

يكي از بچه ها بيماري روحي داشت. حاج آقا از من خواست مواظبش باشم . عراقي ها كه مي خواستند حاج آقا را از اردوگاه ببرند ، دوباره آمد و سفارش او را به من كرد. مدت ها از رفتن حاج آقا مي گذشت . دوستم خوب شده...
حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (2) آزادگان

حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (2)

يكي افسرهاي بعثي حاج آقا را بي رحمانه شكنجه كرد. تمام بدنش زخمي و كبود شد . كمي بعد ، فرمانده ارودگاه رسيد. به حاج آقا خيلي احترام گذاشت . همان افسر هم همراهش بود. پرسيد«چرا به اين حال و روز افتادي» حاج...
حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (1) آزادگان

حجت اسلام (مجموعه خاطراتی در باب مجاهدنستوه ابوترابی ) (1)

حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد علي اكبر ابوترابي ملقب به «سيد آزادگان» از شاگردان حضرت امام خميني بود كه با آغاز نهضت اسلامي به صف مبارزان و مجاهدان راه خدا پيوست و در اين راه سختي هاي زيادي را بر خود...
هدايت عمليات والفجر مقدماتي ( کربلا 11) عملیات‌ها

هدايت عمليات والفجر مقدماتي ( کربلا 11)

مرحله طرح ريزي و آمادگي عمومي براي عمليات کربلا 11 که ازاوايل آذرماه شروع شده بود، اوايل بهمن ماه به پايان رسيد. ولي درباره جزئيات هنوز مشکلاتي حل نشده باقي مانده بود. از جمله آنها عدم تکميل جاده هاي مواصلاتي،...
وضعيت کلي منطقه عمليات والفجر مقدماتي (زمين -نيروهاي دشمن-نيروهاي خودي) عملیات‌ها

وضعيت کلي منطقه عمليات والفجر مقدماتي (زمين -نيروهاي دشمن-نيروهاي خودي)

منطقه عمومي عمليات والفجر مقدماتي منطقه مرزي ايران و عراق در بين فکه در شمال و تنگه چزابه در جنوب بود. محدوده اي که در طرح عملياتي براي اين نبرد در نظر گرفته شده بود، عبارت بود از شمال: شاخه شرقي غربي...