پیتر وردانک
پیتر وردانک استاد بازنشسته‌ی سبک‌شناسی در دانشگاه آمستردام است (وی از اوایل سال‌های 1970 در آنجا به تدریس مشغول شد). اگر چه پروفسور وردانک بازنشسته...
Tuesday, April 4, 2017
کتی ولز
کتی وِلز استاد زبان انگلیسی در دانشگاه ناتینگهام و نیز مدرّس دانشگاه‌های شِفیلد، لندن و لیدز است. او از اعضای بنیان‌گذار «انجمن شعر‌شناسی و زبان‌شناسی»...
Tuesday, April 4, 2017
والتر نَش
والتر نَش استاد بازنشسته‌ی زبان انگلیسی در دانشگاه ناتینگهام است که علاقه‌ی پژوهشی او بیشتر به آموزش ادبیات انگلیسی، مطالعات قرون وسطی و موضوعات...
Tuesday, April 4, 2017
پل ورث
پُل وِرث پیش از اینکه به استادی دانشگاه آمستردام برسد، مدرّس دانشگاه هال (انگلیس) و دانشگاه آزاد بروکسل (بلژیک) بود. مرگ نابهنگام او مانع تکمیل...
Tuesday, April 4, 2017
یک آینه
ما سایه یک خیال بودیم یک‏ میوه، ولی، چه‏کال ‏بودیم نقاشی روی آب بودیم خمیازه وقت خواب بودیم
Tuesday, April 4, 2017
یک آسمان تجلی و تکرار
ای سرو سبز پوش سبکبار ای نخل زخم خوردۀ ایثار نام تو هم‌ردیف ستاره است
Tuesday, April 4, 2017
یار مهربان
بر دلم باری گران مانده‏ ست داغ یاری مهربان مانده ‏ست جای پای سبزِ پروازش از زمین تا آسمان مانده ‏ست
Tuesday, April 4, 2017
همسفر
مرا به دست قضا و قدر سپردی و رفتی به بادهای زهی در به در سپردی و رفتی
Tuesday, April 4, 2017
هیهات ... کو حلّاج مرد دار بر دوش؟
از موج، از طوفان رهِ ساحل گزیدیم افسوس، رسم مردم عاقل گزیدیم ما ناجوانمردانه از پیمان گسستیم
Tuesday, April 4, 2017
هستی‌‏ات بود برازنده سیر ملکوت
راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود اگر آن دیده بر ما نگران تو نبود کوه بیداد ز بنیاد نمی‏شد ویران
Tuesday, April 4, 2017
وقتی بی تو
این کوچه‌‏ها بی نور در ظلمت، وقتی جهان در دست عصیان بود بر شانه‌‏های عصمت مردم، زخم تبرهای فراوان بود
Tuesday, April 4, 2017
هدیه
یک چراغان داغ دل در سینه پنهان کرده‌‏ام شور صد صحرا جنون گرد نمکدان کرده‌‏ام کرده‌‏ام رنگین‏‌تر از گُل کارگاه سینه را
Tuesday, April 4, 2017
وعده باران
چشمهای تو مرا وعده باران دادند به تنِ مرده من روح و دل و جان دادند شوقِ برخاستن و زندگی تازه به این
Tuesday, April 4, 2017
وارث اندیشه‌‏ها
در آن زمان که آمد آن همیشه در خیال کسی مرا به خویش خواند و تا دَمِ طلوع دستهای خسته مرا کشاند
Tuesday, April 4, 2017
ورد زبانم
هر چند بر شانه از عشق بار گرانم بماند تا عمر باقی است نامت ورد زبان بماند بعد از تو می ترسم ای دوست از غصه یک شب بمیرم
Tuesday, April 4, 2017
و آن شب چشم‌های آسمان هم غرق باران بود
پرستوهای بی پرواز از این شهر کوچیدند و آنها هر سحر شاید تو را در خواب می‏دیدند قناریهای بی‏آواز و سردرگم تو را شاید
Tuesday, April 4, 2017
نکند ستاره...
نکند ستاره از تو قدمی جدا گذارم بروم به کهکشانی و تو را رها گذارم
Tuesday, April 4, 2017
نغمۀ عشاق
دل همه شب ز دیده‌ام می‌طلبد نشانه‌ات ای زده خلق عالمی حلقه به گرد خانه‌ات بانگ بلند شادیم از دل آسمان گذشت
Tuesday, April 4, 2017
مهتاب گونه‌ات
وقتی از دیوار بلند شب بالا می آید عشق بسان عطر بی قرار «شب بو ها» همه جا را فرا می گیرد
Tuesday, April 4, 2017
نسیم تازه
دلم را عشق تو آخر هدایت کرد از اول چشم تو ما را رعایت کرد گل از بوی عبور تو شکوفا شد و شبنم در تب گام تو دریا شد
Tuesday, April 4, 2017