خیمه درآتش
آنجا که هیچ قطره آبی نمانده بود زخمی ‌ترین کبوتر بی لانه، پر گشود دیگر کسی نبود که دردی دوا کند حتی خبر ز ساقی لب تشنگان نبود
Saturday, December 17, 2016
خونچه‌ها بر سر نی، دایره در دایره دف!
خونچه‌ها بر سر نی، دایره در دایره دف! و صدا توی صدا، دایره: سر! دایره: دف! و صدا خنجر داوود که بر نیزه بلند اشک زد دایره‌ای دایره تر، دایره دف!
Saturday, December 17, 2016
خون سپیدار
آشفته و بی قرار می‌آمد می‌آمد و بوی یار می‌آمد می‌آمد و دشت بی قرارش بود مبهوت نگاه بردبارش بود مردی که زمین به سایه‌اش محتاج
Saturday, December 17, 2016
خون آفتاب
میان این قبیله‌های شعله پوش سوار دشت عشق می‌کند خروش و چشم‌ها درانتظار مانده است به راه آن دلاور علم به دوش
Saturday, December 17, 2016
خورشید ولایت
مپندارید... عاشورا فقط یک روز در تاریخ امت بود که می‌گوید؟ حسین آن تکسوار عرصه توفان خون یک فرد تنها بود؟ و تاریخ سلحشوری
Saturday, December 17, 2016
خورشید داغ
لب تشنه است بچه و چشم «رباب»، تر اما دلش از این همه پر التهاب‌ تر لب تشنه است بچه و بیدار می‌شود چشمان کوفیان دغل غرق خواب تر! خورشید داغ در...
Friday, December 16, 2016
خواب خوب
لای لای ای درد دل‌هایت به جانم لای لای ای کم بهار پر خزانم لای لای ای شب کنار گاهوارت آب و آتش آب و نانم آب و نانم راست می‌گفتی که حتی آسمان...
Friday, December 16, 2016
خم چارم
گاه می‌شد از لبم طوفان شروع گاه می‌بردم به گلبرگی کوع گاه می‎رفتم دو گام از خود برون گاه می‌کردم به اصل خود رجوع مست بودم، مست از آن دستی که...
Friday, December 16, 2016
خط خاطره و خون
نپرس حال دل داغدار و چشم ترم را شکسته صاعقه تازیانه بال و پرم را اگر فرات به دجله بریزد و بخروشد، نمی‌نشاند یک ذره آتش جگرم را ...غروب بود که...
Friday, December 16, 2016
خدا کبوتر شد
دو قطعه عکس و مدادی کنار بستر ماه شبیه شکل نجیبی به روی دفتر ماه مداد رفت توی قلب مرد و صیحه کشید چه ابتدای غریبی! خدا، پرنده، شهید دوباره صحنه‌ی...
Friday, December 16, 2016
خبر داغ
صدای زنگ شترهای کاروان در راه طنین داغ خبرهای ناگهان در راه صدا رسیده به جایی که شور و هلهله نیست شکوه جذبه چشمی میان قافله نیست
Friday, December 16, 2016
خبر تلخ
(دیگر صدای گریه نمی‌آید... پر گشته دشت لب به لب از خنده... برگشته سمت خیمه به آرامی، یک جفت چشم، خیس، سرافکنده!) مادر دوید تا جلوی خیمه، با فکر...
Friday, December 16, 2016
خاکستر عشق
صد سینه هیزم می‌وزید از سمت یک باور می‌سوخت از جهلی که جاری بود یک مادر در شعله می‌پیچید بوی سرخ پروازی فریاد می‌زد دختری، ای وای میخ در!
Friday, December 16, 2016
خاک و آب
«من» آمده تا یک غزل ناب بگوید شاید غزلی مثل تو نایاب بگوید «من» دست خودش نیست، هوایی شده انگار خاک است دلش خواسته از آب بگوید
Friday, December 16, 2016
خاک غم
خاک غم بر سر گلزار جهان باد امشب رفته گلزار نبوّت همه بر باد امشب خرگه چرخ ستم پیشه بسوزد که بسوخت خرگه معدلت از آتش بیداد امشب سقف مرفوع نگون...
Friday, December 16, 2016
خاطره یی تا همیشه پابرجاست
کسی که جان عزیزش، عزیز، پیش خداست به جان هر چه عزیز است، سیدالشّهداست برای مرد خدا نیست، بیم جان هرگز که در مصاف، خطر آشنا و بی پرواست حسین(ع)...
Friday, December 16, 2016
خاطر افسرده
مدينه خاطر افسرده ما را تسلاّ كن براى از سفر برگشتگان آغوش خود وا كن مدينه شد همه گل‌هاى ما پرپر به دشت خون تو هم مانند بلبل نغمه جانسوز برپا...
Friday, December 16, 2016
حماسه خونین کربلا
بخوان حماسه خونین کربلا با ما که شد بسیط زمین نیز هم صدا با ما سر بریده به میدان عشق می‌گوید حدیث خون شهیدان نینوا با ما دوباره پیکر صد چاک لاله...
Friday, December 16, 2016
حماسه خون
صبح از جبین سرخ افق رنگ شب زدود صحرا به وصل شوق سحر، بازوان گشود خورشید از کرانه خاور به روی دشت می‌ریخت، نیزه‌های بلند شرر فرود در چشم خون گرفته‌ی...
Friday, December 16, 2016
حماسه عشق
من آن حماسه عشق و عقیده را دیدم جهاد اکبر در خون طپیده را دیدم من آن سلاله عشقم که از درون حرم نبرد قاسم هجران کشیده را دیدم به روی دست پدر ظهر...
Friday, December 16, 2016